کلمه جو
صفحه اصلی

diagnosing

انگلیسی به فارسی

تشخیص، تشخیص دادن، برشناخت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• examining and identifying a disease from its symptoms, drawing a conclusion following a diagnostic exam

جملات نمونه

1. Moore's case exemplifies the difficulty in diagnosing unusual illnesses.
[ترجمه ترگمان]مورد مور به سختی در تشخیص بیماری های غیر معمول است
[ترجمه گوگل]مورد مور نشان دهنده مشکل در تشخیص بیماری های غیر معمول است

2. Diagnosing them as mentally ill will not do the job.
[ترجمه ترگمان]اونها را به عنوان روح در نظر بگیر من کار را انجام نمیدم
[ترجمه گوگل]تشخیص آنها به عنوان ذاتا بیمار این کار را انجام نخواهد داد

3. Antineutrophil cytoplasmic antibodies are used in diagnosing vasculitic diseases.
[ترجمه ترگمان]antibodies cytoplasmic Antineutrophil در تشخیص بیماری های vasculitic مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های سیتوپلاسمی آنتی تروپیلیل در تشخیص بیماری های واسکولیتیک استفاده می شود

4. Diagnosing people in distancing ways encourages the 26 use of dramatic interventions, such as psychotropic drugs and electroshock therapy.
[ترجمه ترگمان]تشخیص مردم در روش های distancing ۲۶ استفاده از مداخلات هیجانی مانند داروهای روان گردان و درمان electroshock را تشویق می کند
[ترجمه گوگل]تشخیص مردم در راه دور، استفاده 26 از مداخلات چشمگیر، مانند داروهای روانگردان و درمان الکتروشوک را تشویق می کند

5. Microtympanometry, a sensitive method of diagnosing effusions of the middle ear, could help them in this.
[ترجمه ترگمان]Microtympanometry، یک روش حساس برای تشخیص effusions گوش میانی، می تواند به آن ها در این کار کمک کند
[ترجمه گوگل]میکروتیمپانومتری، یک روش حساس برای تشخیص افیوژن گوش میانی، در این زمینه می تواند به آنها کمک کند

6. Diagnosing power in organizations is not an exact science.
[ترجمه ترگمان]تشخیص قدرت در سازمان ها یک علم دقیق نیست
[ترجمه گوگل]تشخیص قدرت در سازمان ها دقیق نیست

7. There are various methods for diagnosing what is wrong with a sick person.
[ترجمه ترگمان]روش های مختلفی برای تشخیص آنچه که بیمار بیمار را اشتباه می کند وجود دارد
[ترجمه گوگل]روش های مختلف برای تشخیص آنچه که با فرد بیمار اشتباه است وجود دارد

8. Emergency endoscopy is the most effective method of diagnosing the disease.
[ترجمه ترگمان]واکنش اورژانسی موثرترین روش برای تشخیص بیماری است
[ترجمه گوگل]آندوسکوپی اضطراری موثرترین روش تشخیص بیماری است

9. That, he said, suggests better opportunities for diagnosing nerve damage, and better chances for rehabilitating injured patients.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این به دنبال فرصت های بهتر برای تشخیص آسیب عصبی و شانس های بهتری برای احیای بیماران زخمی است
[ترجمه گوگل]وی گفت که این امر فرصت های بهتر برای تشخیص آسیب عصبی و شانس بهتر برای بازسازی بیماران مجروح را پیشنهاد می کند

10. By diagnosing intermittent fault, BIT with the method is better than that of two-state method in reducing false alarm rate as well as increasing fault detection rate.
[ترجمه ترگمان]با تشخیص خطای متناوب، روش BIT با این روش بهتر از روش دو حالت در کاهش نرخ هشدار نادرست و همچنین افزایش نرخ تشخیص خطا است
[ترجمه گوگل]با تشخیص خطای متناوب، BIT با روش بهتر است از روش دو حالت در کاهش زنگ هشدار اشتباه و همچنین افزایش میزان تشخیص خطا

11. Objective To discuss the imaging value in the diagnosing of Hashimoto thyroiditis ( HT ) .
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد ارزش تصویر برداری در تشخیص of thyroiditis (حزب التحریر)
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد ارزش تصویربرداری در تشخیص تیروئیدیت حشیموتو (HT)

12. Objective To compare and evaluate several methods in diagnosing primary syphilis ( PS ).
[ترجمه ترگمان]هدف مقایسه و ارزیابی چندین روش در تشخیص syphilis اولیه (PS)
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه و ارزیابی چندین روش در تشخیص سیفلیس اولیه (PS)

13. A study on diagnosing of attention deficit hyperactivity disorder in children by using different methods.
[ترجمه ترگمان]مطالعه ای بر روی تشخیص اختلال کم توجهی بیش فعالی در کودکان با استفاده از روش های مختلف
[ترجمه گوگل]یک مطالعه بر روی تشخیص اختلال بیش فعالی کمبود توجه در کودکان با استفاده از روش های مختلف

14. Neuropsychological test had better sensitivity and specificity in diagnosing problem children.
[ترجمه ترگمان]آزمایش Neuropsychological حساسیت و اختصاصی بهتری برای تشخیص کودکان مشکل داشت
[ترجمه گوگل]آزمون Neuropsychological در تشخیص مشکلات کودکان حساسیت و خاصیت بهتر داشت

15. Conclusion Spiral CT is of certain value in diagnosing pelvic neurogenic tumors.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک CT از مقدار ویژه ای در تشخیص تومورهای مغزی در لگن است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری CT Spiral در تشخیص تومورهای نوروژنیک لگنی مقدار خاصی دارد

پیشنهاد کاربران

تشخیص پرستاری

تشخیص دادن


کلمات دیگر: