1. Slaves, however, may be. and sometimes are mirthful.
[ترجمه ترگمان]با این حال، برده ها ممکن است باشند و بعضی وقت ها با نشاط هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، بردگان ممکن است و گاهی اوقات می میرند
2. Her funny costume caused much mirthful laughter among the guests.
[ترجمه ترگمان]لباس خنده دار او موجب خنده شادی مهمانان در میان مهمانان شد
[ترجمه گوگل]صحنه های خنده دار او موجب خنده های زیادی در میان مهمانان شد
3. As she spoke, her eyes were mirthful, while her lips pouted.
[ترجمه ترگمان]همان طور که حرف می زد، چشمانش حاکی از شادی بود، در حالی که لب هایش اخم کرده بودند
[ترجمه گوگل]همانطور که او گفت، چشمان او خوشایند بود، در حالی که لب هایش را پاره کرد
4. The mirthful ending of the movie delighted all the audience.
[ترجمه ترگمان]پایان خوش این فیلم همه حضار را خوشحال کرد
[ترجمه گوگل]پایان عمر فیلم از تمام مخاطبان خوشحال است
5. Mirthful laugh echoed in the big hall.
[ترجمه ترگمان]خنده mirthful در سرسرای بزرگ طنین انداخت
[ترجمه گوگل]خندیدن مرگبار در سالن بزرگ نیز تکرار شد
6. Listen to the sorrowful songs, watch at the mirthful films.
[ترجمه ترگمان]به آهنگ های غمگین گوش کنید، به فیلم های mirthful نگاه کنید
[ترجمه گوگل]گوش دادن به آهنگ های غم انگیز، تماشای فیلم های مرگبار
7. No Merry Andrew, to stir up the multitude with jests, perhaps hundreds of years old, but still effective, by their appeals to the very broadest sources of mirthful sympathy.
[ترجمه ترگمان]نه، شاهزاده مری، که شاید صدها سال داشت، اما هنوز موثر بود، اما هنوز موثر بود، با appeals بسیار عاری از لطف و شفقت، با the بسیار عاری از ترحم
[ترجمه گوگل]هیچ Merry اندرو، برای بالا بردن جمعیت با jests، شاید صدها سال، اما هنوز هم موثر، با درخواست خود را به گسترده ترین منابع همدردی مرگبار