کلمه جو
صفحه اصلی

secret police


معنی : سازمان پلیس مخفی، سازمان کاراگاهی
معانی دیگر : پلیس مخفی، پلیس امنیتی

انگلیسی به فارسی

سازمان پلیس مخفی، سازمان کاراگاهی


پلیس مخفی، سازمان پلیس مخفی، سازمان کاراگاهی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a police force that conducts undercover operations designed to discourage opposition to the government.

• detective unit, undercover unit
the secret police is a police force, especially in a non-democratic country, that works secretly and is concerned with political crimes.

مترادف و متضاد

سازمان پلیس مخفی (اسم)
gestapo, secret police

سازمان کاراگاهی (اسم)
secret police

جملات نمونه

1. The secret police tortured him to obtain information.
[ترجمه ترگمان]پلیس مخفی او را شکنجه داد تا اطلاعات کسب کند
[ترجمه گوگل]پلیس مخفی او را برای کسب اطلاعات شکنجه کرد

2. He had become the creature of the secret police.
[ترجمه ترگمان]او تبدیل به موجودی پلیس مخفی شده بود
[ترجمه گوگل]او تبدیل به موجود مخفی شده است

3. He was shadowed for a week by the secret police.
[ترجمه ترگمان]او یک هفته را در سایه پلیس مخفی تعقیب می کرد
[ترجمه گوگل]او یک هفته توسط پلیس مخفی سایه انداخته شد

4. He escaped from the secret police by the skin of his teeth.
[ترجمه ترگمان]او از دست پلیس مخفی در پوست دندان هایش فرار کرد
[ترجمه گوگل]او از پوست دندان هایش از پلیس مخفی فرار کرد

5. The secret police were determined to stamp out the last flickers of academic freedom.
[ترجمه ترگمان]پلیس مخفی مصمم بود که آخرین flickers از آزادی آکادمیک را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]پلیس مخفی متعهد شد که آخرین فریاد آزادی آکادمیک را از بین ببرد

6. Members of the secret police came for him in the middle of the night.
[ترجمه ترگمان]در نیمه های شب اعضای پلیس مخفی برای او آمدند
[ترجمه گوگل]اعضای پلیس مخفی در اواسط شب برای او آمدند

7. She denounced him to the secret police.
[ترجمه ترگمان]او را به پلیس مخفی محکوم کرد
[ترجمه گوگل]او او را به پلیس مخفی محکوم کرد

8. Although the old secret police have been abolished, the military police still exist.
[ترجمه ترگمان]اگرچه پلیس مخفی قدیمی منحل شده است، اما پلیس نظامی هنوز وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگرچه پلیس مخفی سابق لغو شده است، پلیس نظامی هنوز هم وجود دارد

9. He was accused of having collaborated with the secret police.
[ترجمه ترگمان]او متهم به هم کاری با پلیس مخفی بود
[ترجمه گوگل]او متهم به همکاری با پلیس مخفی شد

10. The dictator's secret police tyrannized the people.
[ترجمه ترگمان]پلیس مخفی دیکتاتور به مردم ظلم می کرد
[ترجمه گوگل]پلیس مخفی دیکتاتور مردم مردم را ستم کردند

11. Makarenko had better relations with the local secret police than with any other official authority.
[ترجمه ترگمان]Makarenko روابط بهتری با پلیس مخفی محلی نسبت به دیگر مقامات رسمی داشت
[ترجمه گوگل]مکارنکو روابط بهتر با پلیس مخفی محلی نسبت به سایر مقامات دولتی داشته است

12. He was blindfolded and taken to Secret Police headquarters.
[ترجمه ترگمان]او چشم بسته بود و به مقر پلیس مخفی برده شد
[ترجمه گوگل]او چشم بسته و به ستاد پلیس مخفی منتقل شد

13. Similar fates await buildings formerly owned by the secret police, which in many districts have been inherited by the local authorities.
[ترجمه ترگمان]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان های متعلق به پلیس مخفی است که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث برده شده است
[ترجمه گوگل]سرنوشت مشابهی در انتظار ساختمان هایی است که قبلا متعلق به پلیس مخفی بوده است، که در بسیاری از مناطق توسط مقامات محلی به ارث رسیده است

14. He was a member of the regime's infamous secret police.
[ترجمه ترگمان]او یکی از اعضای پلیس رسوا کننده رژیم بود
[ترجمه گوگل]او عضو پلیس مخفی بدنام رژیم بود

15. The secret police was finally purged, with its chief, Yagoda, perishing along with other senior personnel.
[ترجمه ترگمان]پلیس مخفی بالاخره پاک شده بود، با رئیس آن، Yagoda، و با افراد ارشد دیگر نابود شده بود
[ترجمه گوگل]پلیس مخفی در نهایت سرنگون شد و رئیس Yagoda، همراه با دیگر پرسنل ارشد، از بین رفت

پیشنهاد کاربران

مامورین ( پلیس ) بازرسی کشور
مامورین ( پلیس ) اطلاعات کشور



کلمات دیگر: