کلمه جو
صفحه اصلی

french leave


معنی : مرخصی بدون اطلاع قبلی، جیم شدن
معانی دیگر : وداع فرانسوی (عزیمت بدون خداحافظی یا بدون اجازه)

انگلیسی به فارسی

ترک فرانسه، مرخصی بدون اطلاع قبلی، جیم شدن


مرخصی بدون اطلاع قبلی، جیم شدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an unannounced or unauthorized departure, often abrupt or unceremonious.

مترادف و متضاد

مرخصی بدون اطلاع قبلی (اسم)
french leave

جیم شدن (فعل)
nip, pop off, guy, french leave, scram

abrupt departure


Synonyms: absenteeism, absent without leave, AWOL, cut, hooky, secret departure, truancy, unannounced departure


جملات نمونه

1. I think I might take French leave this afternoon and go to the cinema.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم امروز بعد از ظهر می توانم فرانسه را ترک کنم و به سینما بروم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شاید بعد از ظهر فرانسه را ترک کنم و به سینما بروم

2. They believe that the only hope for the French left is to start afresh.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که تنها امید جناح چپ فرانسه این است که از نو شروع کند
[ترجمه گوگل]آنها بر این باورند که تنها امید به سمت چپ فرانسه برای شروع دوباره است

3. The young soldier was punished for taking French leave to visit his girlfriend.
[ترجمه ترگمان]این سرباز جوان به خاطر ترک مرخصی فرانسه برای دیدار دوست دخترش مجازات شد
[ترجمه گوگل]سرباز جوان برای اخراج فرانسه برای دیدار از دوست دخترش مجازات شد

4. I always take French leave during an online conversation, so don't expect too much from me.
[ترجمه ترگمان]من همیشه موقع یک مکالمه آنلاین فرانسوی را ترک می کنم، پس انتظار زیادی از من نداشته باش
[ترجمه گوگل]من همیشه در طول یک مکالمه آنلاین فرانسوی را ترک می کنم، بنابراین از من انتظار زیادی نداشته باشید

5. A: Did she take French leave at the party last Saturday?
[ترجمه ترگمان]الف: روز شنبه گذشته او فرانسه را ترک کرده بود؟
[ترجمه گوگل]A: آیا شنبه گذشته فرانسه را در حزب ترک کرد؟

6. He took French leave when the party was in full swing.
[ترجمه ترگمان]وقتی مهمانی شلوغ شد، او فرانسه را ترک کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که حزب در حال چرخش بود، ترک فرانسه را ترک کرد

7. He French leave and slipped out through door when nobody was watching.
[ترجمه ترگمان]وقتی کسی نگاهش نمی کرد از در خارج شد و از در بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او فرانسوی را ترک کرد و از آنجا خارج شد و هیچ کس تماشا نکرد

8. Many of the puppet soldiers took French leave.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سربازان عروسک دست فرانسوی را گرفتند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سربازان عروسک ها فرانسوی را ترک کردند

9. Mary a French leave and left me a Dear John letter.
[ترجمه ترگمان]مری یک سرباز فرانسوی از من جدا شد و یک نامه جان عزیز برایم گذاشت
[ترجمه گوگل]مریم یک فرانسوی را ترک کرد و یک نامه عزیز جان را به من داد

10. Tell your son take French leave during the school term.
[ترجمه ترگمان]به پسرت بگو که در طول ترم مدرسه مرخصی بگیرد
[ترجمه گوگل]پسرم را در طول دوره مدرسه به فرانسه ببرید

پیشنهاد کاربران

جیم شدن

بدون اجازه رفتن

French leave ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: غیبت غیرموجه
تعریف: غیبت بدون اجازه


کلمات دیگر: