psychiatric

1. He worked as a nurse in a psychiatric hospital.

[ترجمه آذرنوش عباسی] او بعنوان پرستار در یک بیمارستان روانی کارمی کرد.

[ترجمه ترگمان] بعنوان یه پرستار تو یه بیمارستان روانی کار می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک پرستار در یک بیمارستان روانی کار می کرد

2. The course leads to a diploma in psychiatric nursing.

[ترجمه آذرنوش عباسی] گذراندن این دوره منتهی به دیپلم پرستاری روانپزشکی میشود.

[ترجمه ترگمان]این دوره منجر به یک مدرک دیپلم روانی می شود
[ترجمه گوگل]این دوره منجر به دیپلم در پرستاری روانپزشکی می شود

3. He has been transferred to a psychiatric hospital.

[ترجمه آذرنوش عباسی] او به یک بیمارستان روانی انتقال داده شده است.

[ترجمه ترگمان]به یه بیمارستان روانی منتقل شد
[ترجمه گوگل]او به یک بیمارستان روانی منتقل شده است

4. We finally insisted that he seek psychiatric help.

[ترجمه آذرنوش عباسی] ما نهایت پافشاری را کردیم تا او از روانپزشک کمک بگیرد.

[ترجمه ترگمان]ما بالاخره اصرار کردیم که اون دنبال یه روانشناس میگرده
[ترجمه گوگل]ما سرانجام اصرار داشتیم که به دنبال کمک روانپزشکی باشیم

5. She was committed to a psychiatric hospital.

[ترجمه ترگمان]اون به یه بیمارستان روانی متعهد شده بود
[ترجمه گوگل]او متعهد به یک بیمارستان روانی شد

6. 30 per cent of psychiatric hospital beds are occupied by people of no fixed abode.

[ترجمه ترگمان]۳۰ درصد از تخت های بیمارستان روانی توسط افراد محل اقامت ثابت اشغال شده اند
[ترجمه گوگل]30 درصد از تخت بیمارستان روانپزشکی توسط اشخاصی که محل سکونت ثابت ندارند اشغال شده است

7. The psychiatric team decided that committal would not be beneficial in her case.

[ترجمه ترگمان]تیم روان پزشکی تصمیم گرفت که از این کار در پرونده وی سودمند نخواهد بود
[ترجمه گوگل]تیم روانپزشکی تصمیم گرفت که بازجویی در پرونده وی سودمند نخواهد بود

8. He was suffering from some form of psychiatric disorder.

[ترجمه ترگمان]از نوعی بیماری روانی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از نوعی اختلال روانپزشکی رنج می برد

9. This is an interesting psychiatric case study of a child with extreme behavioural difficulties.

[ترجمه ترگمان]این یک مطالعه موردی روانی جالب از یک کودک با مشکلات رفتاری حاد است
[ترجمه گوگل]این یک مطالعه جالب روان در مورد یک کودک با مشکلات شدید رفتاری است

10. The use of compulsion in psychiatric care cannot be justified.

[ترجمه ترگمان]استفاده از اجباری در مراقبت های روانی را نمی توان توجیه کرد
[ترجمه گوگل]استفاده از اجبار در مراقبت های روانپزشکی قابل توجیه نیست

11. She's in the burns/paediatric/psychiatric unit.

[ترجمه ترگمان]او در واحد burns \/ اطفال \/ روان پزشکی قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در بخش سوختگی / اطفال / روانپزشکی است

12. Diane was placed under psychiatric surveillance.

[ترجمه ترگمان]دایان \"تحت نظارت روانی قرار گرفته بود\"
[ترجمه گوگل]دایان تحت نظارت روانپزشکی قرار گرفت

13. The court has no power to order a psychiatric examination of the child's parents.

[ترجمه ترگمان]دادگاه هیچ قدرتی برای بررسی روان پزشکی از والدین این کودک ندارد
[ترجمه گوگل]دادگاه اختیاری برای نظارت روانپزشکی والدین کودک ندارد

14. Charles was suffering from a psychiatric disorder .

[ترجمه ترگمان]چارلز از یک اختلال روانی رنج می برد
[ترجمه گوگل]چارلز از یک اختلال روانپزشکی رنج می برد

15. About 4% of the prison population have chronic psychiatric illnesses.

[ترجمه ترگمان]حدود ۴ درصد از جمعیت زندان ها بیماری های روانی مزمن دارند
[ترجمه گوگل]حدود 4 درصد از جمعیت زندان، بیماری های مزمن روانپزشکی دارند

انگلیسی به فارسی

انگلیسی به انگلیسی

مترادف و متضاد

جملات نمونه

پیشنهاد کاربران