کلمه جو
صفحه اصلی

man of letters


دانشمند (به ویژه در ادبیات)، ادیب

انگلیسی به فارسی

دانشمند (به‌ویژه در ادبیات)، ادیب


مرد نامه ها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a man whose occupation or avocation is in literature, esp. as a writer, critic, scholar, or translator.

• educated person, one who has knowledge of literature

مترادف و متضاد

man of learning


Synonyms: belletrist, brain, educated person, intellectual, literary craftsman, literary scholar, litterateur, savant, scholar, walking encyclopedia, wordsmith


جملات نمونه

1. He is qualified as a complete man of letters.
[ترجمه ترگمان]اون لیاقت یه مرد کامل رو داره
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مرد کامل از حروف واجد شرایط است

2. The man of letters and the maiden aunt.
[ترجمه ترگمان]مرد نامه و عمه بزرگ
[ترجمه گوگل]مرد نامه ها و عمه پسران

3. A man of letters, a man of love and a man of lies.
[ترجمه ترگمان]مردی با نامه، مردی با عشق و یک مرد دروغ
[ترجمه گوگل]مردی از نامه ها، یک مرد عشق و مرد دروغ است

4. This was not the relaxed professionalism of the man of letters, but the stringent new professionalism of the academy.
[ترجمه ترگمان]این حرفه ای گری حرفه ای مرد نامه نبود، بلکه حرفه ای سخت و سخت جدید آکادمی بود
[ترجمه گوگل]این حرفهای حرفه ای مردانه نامه ها نبود، بلکه حرفه ای بودن حرفه ای جدید آکادمی بود

5. Tao Yuanming was a man of letters and refined scholar in ancient times.
[ترجمه ترگمان]تائو مردی دانشمند و محقق در دوران باستان بوده است
[ترجمه گوگل]تائو یوانمینگ مردی از نامه ها و پژوهشگر تصفیه شده در دوران باستان بود

6. As a man of letters and a connoisseur, his three kinds of songs are cordial, emotional and consistent in the rhythm of music and Chinese musical scale.
[ترجمه ترگمان]سه نوع آهنگ او به عنوان یک مرد خبره، صمیمی، عاطفی و سازگار با ریتم موسیقی و موسیقی چینی است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مرد از نامه ها و یک خبرنگار، سه نوع از آهنگ های خود را در ریتم موسیقی و مقیاس موسیقی چینی متمایز، عاطفی و سازگار است

7. To the man of letters it is a missile that he can fling in the reader's face to disprove the pestilent heresy.
[ترجمه ترگمان]برای مرد نامه یک موشک است که می تواند در چهره خواننده فرو رود تا بدعت pestilent را رد کند
[ترجمه گوگل]به مرد نامه ها، این یک موشک است که می تواند در چهره خواننده گسیل شود تا این خدشه ی زخم را رد کند

8. As the French man of letters Francois Mauriac quipped, "I love Germany so much I'm glad there are two of them. "
[ترجمه ترگمان]فرانسوا of با تمسخر گفت: \" من آلمان را چنان دوست دارم که دو تن از آن ها وجود دارد \"
[ترجمه گوگل]همانطور که فرانسوی موریاک، فرانسوی از نامه های فرانسوی، فریاد زد: 'من آلمان را خیلی دوست دارم، خوشحالم که دو نفر از آنها هستند '

9. He is a man of letters.
[ترجمه ترگمان]او مرد نامه است
[ترجمه گوگل]او مردی از حروف است

10. But, did not forget other man of letters is inn wailful him position lose while, also be inn wailful and contemporary intellectual is humanitarian mental lose.
[ترجمه ترگمان]اما فراموش نکنید که شخص دیگری هم مسافرخانه را از دست داده و در همان حال در کاروانسرا اقامت دارد که در آن نیز در مسافرخانه wailful و روشنفکری معاصر از دست می رود
[ترجمه گوگل]اما، مرد دیگری از نامه ها را فراموش نکرده است، اما وی از اینکه وظیفه خود را از دست می دهد، از دست می دهد، همچنین می توان از خلوت و معجزه معنویت، از دست دادن ذهنیت انسان دوستانه است

11. As a man of letters, Fraser tends to emphasise rhetoric at the expense of reality.
[ترجمه ترگمان]فریزر به عنوان یک مرد، تمایل دارد بر معانی بیان در هزینه واقعیت تاکید کند
[ترجمه گوگل]فریزر به عنوان یک مرد از نامه ها تمایل دارد تا با بیان واقعیت، لفاظی را تأکید کند

12. In Ming dynasty, Bashuidong was a tourism resort man of letters come of it.
[ترجمه ترگمان]در سلسله مینگ، Bashuidong یک پاتوق گردشگری بود که از آن می آمد
[ترجمه گوگل]Bashuidong در حوزه سلسله مینگ، یک گردشگر رفت و آمد گردشگری از نامه ها از آن آمده است

13. He was known as a man of letters.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مرد نامه شناخته می شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان مردی از حروف شناخته شد

14. We regret to announce the death of a distinguished man of letters.
[ترجمه ترگمان]ما افسوس می خوریم که مرگ یک مرد برجسته نامه را اعلام می کنیم
[ترجمه گوگل]ما متاسفیم که مرگ یک مرد برجسته نامه را اعلام می کنیم

پیشنهاد کاربران

دانشمند یا نویسنده مرد


کلمات دیگر: