کلمه جو
صفحه اصلی

about time

پیشنهاد کاربران

قبل از اینها باید. . . - پیش از اینها باید. . .

Well, it's about time you got here—I've been waiting for an hour!
خیلی وقت پیش باید میومدی، یک ساعته منتظرم

چه عجب

دیگه وقتش بود، دیگه زمانش رسید بود ( جایی که زمان جمله بعدش گذشته باشه )
It's about time ( that ) the school improved its food service.
دیگه وقتشه، دیگه زمانشه که ( برای زمان حال )
It is about time for the critics to open their minds to a new approach.

درست به موقع

زود تر از اینا


کلمات دیگر: