نادرست، بد اداره کردن، بد بکار بردن
mishandled
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• managed poorly; maltreated, cared for improperly
پیشنهاد کاربران
به بدی سوق میابد
به سمت بدی سوق میابد
Pigs that had been mishandled by workers
معنی مورد سوء استفاده قرار گرفتن و مورد اذیت و آزار گرفتن هم میده.
معنی مورد سوء استفاده قرار گرفتن و مورد اذیت و آزار گرفتن هم میده.
بد رفتاری
کلمات دیگر: