معنی : خیس
soaked
معنی : خیس
انگلیسی به فارسی
خیس، آغشته به آب
خیس شده، خیس
انگلیسی به انگلیسی
• drenched, saturated; drunk (slang)
if someone or something gets soaked, they get extremely wet.
if someone or something gets soaked, they get extremely wet.
مترادف و متضاد
خیس (صفت)
wet, bedraggled, soaked, soggy, saturated, sodden, wettish, soppy, sopped
جملات نمونه
1. soaked in something
مغروق درچیزی،اشباع از چیزی،مملو از چیزی،سرشار
2. rain soaked through his coat
باران در پالتو او رسوخ کرد.
3. his blood soaked through the bandage on his hand
خون او از باند پیچی دستش نشت کرده بود.
4. i was soaked to the skin by the rain
باران تا مغز استخوانم را خیس کرد.
5. wheat seed soaked in water soon germinates
تخم گندم خیسانده در آب زود جوانه می زند.
6. the children were soaked
بچه ها خیس بودند.
7. the house is soaked in memories of my childhood
خانه مملو است از خاطرات کودکی من.
8. shopkeepers around the shrine soaked the pilgrims
مغازه داران اطراف حرم،زائران را می چاپیدند.
9. it was raining and i was soaked through
باران می آمد و من سرتاپا (کاملا) خیس بودم.
10. then the fact that he was a mere captive soaked into his head
سپس این واقعیت که او اسیری بیش نبود در مغزش جایگزین شد.
11. You'll get soaked if you go out in this rain.
[ترجمه ترگمان]اگه تو این بارون بری خیس میشی
[ترجمه گوگل]اگر در این باران بیرون بیایید خیس می شوید
[ترجمه گوگل]اگر در این باران بیرون بیایید خیس می شوید
12. He soaked Haas on the button.
[ترجمه ترگمان] اون دکمه \"Haas\" رو فشار داد
[ترجمه گوگل]او بر روی دکمه Haas خیس شد
[ترجمه گوگل]او بر روی دکمه Haas خیس شد
13. He woke up soaked with sweat.
[ترجمه ترگمان]خیس عرق از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]او بیدار شد و با عرق خیس شد
[ترجمه گوگل]او بیدار شد و با عرق خیس شد
14. The ground soaked up the rain.
[ترجمه ترگمان]زمین خیس باران بود
[ترجمه گوگل]زمین باران را خیس کرده است
[ترجمه گوگل]زمین باران را خیس کرده است
15. I have to check my tent-it got soaked last night in the storm.
[ترجمه ترگمان]مجبورم tent رو چک کنم - دیشب توی طوفان خیس شد
[ترجمه گوگل]من باید چادرم را بررسی کنم - شب گذشته در طوفان خیس شدم
[ترجمه گوگل]من باید چادرم را بررسی کنم - شب گذشته در طوفان خیس شدم
16. The water soaked into the soil.
[ترجمه ترگمان]آب در خاک خیس شده بود
[ترجمه گوگل]آب خیس شده به خاک
[ترجمه گوگل]آب خیس شده به خاک
پیشنهاد کاربران
خیس شدن، غوطه ور شدن،
غسل یا آب تنی کردن
غسل یا آب تنی کردن
خیس
خیس شده
خیس شده
Steeped
خیس شده
کلمات دیگر: