1. They proved to be prescient on both counts.
[ترجمه ترگمان]آن ها ثابت کردند که از هر دو مورد آگاه هستند
[ترجمه گوگل]آنها ثابت کرده اند که در هر دو مورد پیش بینی شده است
2. Strong and prescient words, yet Marsh was not calling for a halt to all human interference.
[ترجمه ترگمان]کلمات قوی و آگاه قوی، با این حال مارش برای متوقف شدن به همه دخالت انسانی متوقف نشد
[ترجمه گوگل]واژه های قوی و پیش پا افتاده، با این حال مارش، خواستار توقف همه دخالت انسان نبود
3. That passage appeared prescient when the disastrous wreck on the Scillies scuttled four warships.
[ترجمه ترگمان]این گذرگاه معلوم شد که در آن هنگام که خرابی هولناک کشتی چهار ناو جنگی از آن بیرون آمده بود، آگاه شد
[ترجمه گوگل]این گذر به نظر میرسد زمانی که تخریب فاجعه بار در Scillies چهار کشتی جنگی را از بین برد
4. When I arrived squalling -- no doubt prescient about my imminent fate -- the streets were half black.
[ترجمه ترگمان]وقتی به squalling رسیدم - شکی در مورد سرنوشت قریب الوقوع من وجود نداشت - خیابان ها نیمه سیاه بودند
[ترجمه گوگل]وقتی که من وارد شدم - بدون شک در مورد سرنوشت قریبالوقوع من - خیابان ها نیمه سیاه بود
5. Howes thought it a prescient occasion.
[ترجمه ترگمان]من قبلا به این فکر می کردم که این یک موقعیت قبلی است
[ترجمه گوگل]Howes فکر کرد آن یک مناسبت پیش از آن
6. It was a remarkably prescient vision.
[ترجمه ترگمان]این تصویر خیلی قبل از آن بود که قبلا دیده بودم
[ترجمه گوگل]این چشم انداز چشمگیر چشمگیر بود
7. Pessimists, such as Samuel Butler in his prescient Darwin Among the Machines (186, forecast a dystopian future akin to SkyNet in Terminator
[ترجمه ترگمان]Pessimists، از جمله سامویل باتلر در نظریه داروین در میان ماشین ها (۱۸۶، پیش بینی آینده dystopian مانند to در ترمیناتور را پیش بینی می کنند
[ترجمه گوگل]بدبینان، مانند ساموئل باتلر در Darwin پیش داوری خود در میان ماشین آلات (186، پیش بینی آینده آینده ای نزدیک به SkyNet در Terminator
8. Regrettably for Australia, that report appears remarkably prescient.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه برای استرالیا این گزارش به طور قابل توجهی prescient به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]متأسفانه برای استرالیا، این گزارش به نظر قابل توجهی پیش بینی شده است
9. This was his second prescient call.
[ترجمه ترگمان]این دومین تصمیم قبلی او بود
[ترجمه گوگل]این دومین فراخوان قبلی بود
10. In this, the critics were unfortunately quite prescient.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، منتقدین متاسفانه کاملا آگاه بودند
[ترجمه گوگل]در این، منتقدان، متأسفانه بسیار پیشگام بودند
11. After refreshing himself at the bar, Isaac came back for him, prescient to the altered expectations of official white men.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه دوباره به بار آمد، اسحاق دوباره به طرف او آمد و آگاه شد که طبق انتظارات دیگری از مرده ای سفید سابق است
[ترجمه گوگل]پس از طراوت خود را در نوار، اسحاق برای او به عقب برگشت، انتظارات تغییرات از مردان سفید پوست رسمی
12. In the wake of the Los Angeles riots, it would be foolish to ignore Galbraith's prescient warnings.
[ترجمه ترگمان]در پی شورش های لوس آنجلس، احمقانه است که هشدارهای prescient Galbraith را نادیده بگیریم
[ترجمه گوگل]در پی وقوع شورش های لوس آنجلس، هشدارهای پیش پا افتاده گالبریت نادیده گرفته می شود
13. That he insisted I drive him showed that my decision not to keep the jeep with me was prescient.
[ترجمه ترگمان]که او اصرار داشت من رانندگی کنم، به او نشان دادم که تصمیم من این نیست که جیپ را با خودم نگه دارم
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که من او را رانندگی کنم، نشان داد که تصمیم من برای نگه داشتن جیپ با من، پیش داوری نشده است
14. The parting between the two great composers was poignantly prescient.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین دو موسیقی دان بزرگ به طور تلخ تلخ و تلخ بود
[ترجمه گوگل]تقسیم بین دو آهنگساز بزرگ به شدت پیشگویی شد