بطور غیر مستقیم، ازراه اشاره، ازراه کج
indirectly
بطور غیر مستقیم، ازراه اشاره، ازراه کج
انگلیسی به انگلیسی
• circuitously, in a roundabout manner; deviously
جملات نمونه
1. he attacked me indirectly and by innuendo
او به طور غیرمستقیم و با ایما و اشاره مرا مورد حمله قرار داد.
2. he knew no english and we had to speak indirectly through an interpreter
او انگلیسی نمی دانست و مجبور شدیم به طور غیرمستقیم توسط مترجم مکالمه کنیم.
3. this story reflects the inner thoughts of the writer indirectly
این داستان افکار درونی نویسنده را به طور غیرمستقیم نمایان می سازد.
4. They were approached indirectly through an intermediary.
[ترجمه ترگمان]به طور غیر مستقیم از میان یک واسطه به آن ها نزدیک شدند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق واسطه به صورت غیر مستقیم در ارتباط بودند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق واسطه به صورت غیر مستقیم در ارتباط بودند
5. They were approached indirectly through an go-between.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور غیر مستقیم به طور غیر مستقیم نزدیک شدند
[ترجمه گوگل]آنها به طور غیرمستقیم با عبور از بین می روند
[ترجمه گوگل]آنها به طور غیرمستقیم با عبور از بین می روند
6. Perhaps I was indirectly responsible for the misunderstanding.
[ترجمه ترگمان]شاید به طور غیر مستقیم مسئول سو تفاهم بوده باشم
[ترجمه گوگل]شاید من به طور غیرمستقیم مسئول سوء تفاهم بودم
[ترجمه گوگل]شاید من به طور غیرمستقیم مسئول سوء تفاهم بودم
7. He referred indirectly to the territorial dispute.
[ترجمه ترگمان]او به طور غیر مستقیم به اختلاف منطقه ای اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به طور غیرمستقیم به اختلافات ارضی اشاره کرد
[ترجمه گوگل]او به طور غیرمستقیم به اختلافات ارضی اشاره کرد
8. Drugs are indirectly responsible for the violence.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر به طور غیر مستقیم مسئول این خشونت ها هستند
[ترجمه گوگل]مواد مخدر به طور غیر مستقیم مسئول خشونت هستند
[ترجمه گوگل]مواد مخدر به طور غیر مستقیم مسئول خشونت هستند
9. Directly or indirectly, ownership provides the dollars and authority an enterprise needs to conduct its business.
[ترجمه ترگمان]به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مالکیت مبلغ و اختیارات یک شرکت را تامین می کند تا کسب وکار خود را انجام دهد
[ترجمه گوگل]به طور مستقیم یا غیرمستقیم، مالکیت، دلار و اقتدار را فراهم می کند تا شرکت بتواند کسب و کار خود را انجام دهد
[ترجمه گوگل]به طور مستقیم یا غیرمستقیم، مالکیت، دلار و اقتدار را فراهم می کند تا شرکت بتواند کسب و کار خود را انجام دهد
10. Losses associated directly and indirectly with regional conflict between 1980 and 1988 are estimated at US$16 to 17 billion.
[ترجمه ترگمان]خسارات مستقیم و غیر مستقیم با درگیری های منطقه ای بین سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ به میزان ۱۶ تا ۱۷ میلیارد دلار برآورد شده است
[ترجمه گوگل]تلفات مستقیم و غیر مستقیم مرتبط با مناقشات منطقهای بین سالهای 1980 و 1988 به میزان 16 تا 17 میلیارد دلار تخمین زده میشود
[ترجمه گوگل]تلفات مستقیم و غیر مستقیم مرتبط با مناقشات منطقهای بین سالهای 1980 و 1988 به میزان 16 تا 17 میلیارد دلار تخمین زده میشود
11. Its initial presentation indirectly reflected the growing polarities within Christendom.
[ترجمه ترگمان]ارایه اولیه آن به طور غیر مستقیم بازتاب polarities در دنیای مسیحیت بود
[ترجمه گوگل]ارائه اولیه آن به طور غیر مستقیم نشان دهنده قطعیت های در حال رشد در میان کریسمنت است
[ترجمه گوگل]ارائه اولیه آن به طور غیر مستقیم نشان دهنده قطعیت های در حال رشد در میان کریسمنت است
12. Another possibility is that caffeine affects skeletal muscles indirectly.
[ترجمه ترگمان]یک احتمال دیگر این است که کافئین به طور غیر مستقیم بر ماهیچه های اسکلتی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]احتمال دیگر این است که کافئین به طور غیر مستقیم بر عضلات اسکلتی تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]احتمال دیگر این است که کافئین به طور غیر مستقیم بر عضلات اسکلتی تاثیر می گذارد
13. Community organizing indirectly produces positive health impacts, through strengthening social networks, community participation, psychological empowerment, and community competence.
[ترجمه ترگمان]سازمان دهی اجتماعی به طور غیر مستقیم اثرات مثبت سلامت را از طریق تقویت شبکه های اجتماعی، مشارکت اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی و صلاحیت اجتماعی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]سازماندهی جامعه غیر مستقیم باعث تأثیرات مثبت سلامت می شود، از طریق تقویت شبکه های اجتماعی، مشارکت جامعه، توانمند سازی روانشناختی و توانایی های جامعه
[ترجمه گوگل]سازماندهی جامعه غیر مستقیم باعث تأثیرات مثبت سلامت می شود، از طریق تقویت شبکه های اجتماعی، مشارکت جامعه، توانمند سازی روانشناختی و توانایی های جامعه
14. This did affect the Croydon area indirectly, by the withdrawal of tram route
[ترجمه ترگمان]این مساله به طور غیر مستقیم بر ناحیه کرایدون تاثیر گذاشت، با خروج از مسیر تراموای
[ترجمه گوگل]این امر به طور غیرمستقیم بر روی ناحیه Croydon تأثیر می گذارد، با خروج مسیر تراموا
[ترجمه گوگل]این امر به طور غیرمستقیم بر روی ناحیه Croydon تأثیر می گذارد، با خروج مسیر تراموا
15. Declines in infant mortality may have contributed indirectly to declining fertility, though evidence on the matter is inconclusive.
[ترجمه ترگمان]کاهش مرگ و میر نوزادان ممکن است به طور غیر مستقیم به کاهش باروری کمک کند، هر چند که شواهد در مورد این موضوع ناتمام مانده است
[ترجمه گوگل]کاهش میزان مرگ و میر نوزادان ممکن است به طور غیرمستقیم به کاهش باروری کمک کرده باشد، اگرچه شواهد در مورد این موضوع غیرقابل حل است
[ترجمه گوگل]کاهش میزان مرگ و میر نوزادان ممکن است به طور غیرمستقیم به کاهش باروری کمک کرده باشد، اگرچه شواهد در مورد این موضوع غیرقابل حل است
پیشنهاد کاربران
تلویحا
غیرمستقیم
کلمات دیگر: