کلمه جو
صفحه اصلی

interrelationship


خویشاوندی باهم، قوم و خویشی با یکدیگر

انگلیسی به فارسی

خویشاوندی باهم،قوم و خویشی با یکدیگر


روابط بین الملل


انگلیسی به انگلیسی

• mutual dependence, interconnectedness, interassociation, reciprocity, mutuality
an interrelationship is a close relationship between two or more things.

جملات نمونه

1. It is the interrelationship of these points that enables the analysis of deixis in the genre of the lyric poem to proceed.
[ترجمه ترگمان]این رابطه متقابل این نقاط است که تجزیه و تحلیل deixis را در ژانر شعر غنایی فراهم می کند تا ادامه یابد
[ترجمه گوگل]این رابطه بین این نکات است که تجزیه و تحلیل deixis در ژانر شعر شعر را ادامه می دهد

2. The interrelationship of this clause with the rent review clause should be considered.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل این بند با بند بازبینی اجاره باید در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]رابطه بین این بند با مقررات بررسی اجاره باید در نظر گرفته شود

3. The interrelationship between environmental ethics and economics.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل بین اخلاقیات محیطی و اقتصاد
[ترجمه گوگل]رابطه بین اخلاق زیست محیطی و اقتصاد

4. More discussion of the interrelationship between gender, ethnicity and class is in chapter section
[ترجمه ترگمان]بحث بیشتر درباره رابطه متقابل بین جنسیت، نژاد و طبقه در بخش بخش است
[ترجمه گوگل]بحث بیشتر درباره رابطه بین جنسیت، قومیت و طبقه در بخش فصل است

5. Its interrelationship with the concrete process of world revolution proved to be more complicated than that.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل آن با فرآیند بتونی انقلاب جهانی پیچیده تر از آن بود
[ترجمه گوگل]ارتباط آن با روند بتن انقلاب جهانی ثابت شده است که پیچیده تر از آن است

6. The interrelationship was established between pile capacity and pile dynamic resistance at the same site. It will provide important scientific foundation for the criteria of driving pile construction.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل بین ظرفیت کپه و مقاومت پویا در همان مکان ایجاد شد این کار پایه و اساس علمی مهمی را برای معیارهای ساخت انبوه ساختمان فراهم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ارتباط بین ظرفیت شمع و مقاومت دینامیکی پلاستیکی در همان سایت ایجاد شد این بنیاد علمی مهم را برای معیارهای ساخت رانش شمع فراهم می کند

7. The interrelationship between them are not completely clear.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل بین آن ها کاملا روشن نیست
[ترجمه گوگل]ارتباط بین آنها کاملا مشخص نیست

8. Conflict and punishment is a mediator between interrelationship and suicidal plan.
[ترجمه ترگمان]تعارض و مجازات یک میانجی بین رابطه متقابل و نقشه خودکشی است
[ترجمه گوگل]تعارض و مجازات میانجی بین روابط و برنامه های خودکشی است

9. And the interrelationship between the formation of collagenous fibers with monoamine oxidase and fat-storing cell was demonstrated.
[ترجمه ترگمان]و رابطه متقابل بین تشکیل الیاف collagenous با monoamine آمین اکسید و سلول چربی ساز نشان داده شد
[ترجمه گوگل]و ارتباط بین شکل گیری الیاف کلاژن با مونوآمین اکسیداز و سلول ذخیره سازی چربی نشان داده شد

10. How that interrelationship between society and the private sector operates and potentiates greater scaling of innovative responses to the HRH crisis is not understood.
[ترجمه ترگمان]چگونگی رابطه متقابل بین جامعه و بخش خصوصی عمل می کند و مقیاس بندی بیشتر واکنش های نوآورانه به بحران HRH درک نشده است
[ترجمه گوگل]چگونگی ارتباط بین جامعه و بخش خصوصی، مقیاس بزرگتر پاسخ های نوآورانه به بحران HRH را درک می کند

11. A branch of science concerned with the interrelationship of organisms and their environment.
[ترجمه ترگمان]شاخه ای از دانش که به رابطه متقابل ارگانیسم ها و محیط آن ها مربوط می شود
[ترجمه گوگل]شاخه ای از علم مربوط به رابطه بین موجودات و محیط آنها است

12. The strong interrelationship among exterior elements of linear pushbroom imagery induces normal equation severely ill-posed and least squares value deviated from the true value.
[ترجمه ترگمان]رابطه متقابل قوی بین عناصر خارجی تصویر pushbroom خطی باعث می شود که معادله عادی به شدت نامناسب باشد و حداقل مقدار میدان از مقدار حقیقی منحرف شود
[ترجمه گوگل]رابطه قوی میان عناصر بیرونی تصویر خطی خطی موجب ایجاد معادله نرمال شدید و نادیده گرفته شده و مقدار کوچکترین مربع از ارزش واقعی است

13. As current interrelationship grows increasingly intricate, a wide range of problems with relationships have accordingly arisen.
[ترجمه ترگمان]همانطور که رابطه متقابل فعلی به طور فزاینده ای پیچیده می شود، دامنه وسیعی از مشکلات با روابط نیز بوجود آمده است
[ترجمه گوگل]همانطور که ارتباطات در حال حاضر به طور فزاینده پیچیده می شود، طیف وسیعی از مشکلات روابط مطابق با آن رو به رو می شود

14. Culture exercises an crucial influence over social interrelationship.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ تاثیر حیاتی بر روابط اجتماعی دارد
[ترجمه گوگل]فرهنگ، تأثیر مهمی در ارتباطات اجتماعی دارد

15. Methods Study the interrelationship of syndromes through the measurement and content of gasticmucosa growth inhibition change.
[ترجمه ترگمان]روش ها، روابط متقابل syndromes را از طریق اندازه گیری و محتوای تغییر مهار رشد بازدارنده مطالعه می کنند
[ترجمه گوگل]روش بررسی رابطه بین سندرم ها از طریق اندازه گیری و تغییر تغییر مهار رشد gasticmucosa است

پیشنهاد کاربران

رابطه فی ما بین

ارتباط متقابل

ارتباط درونی با یکدیگر

روابط مشترک

همونایی که اونا گفتن

چنین می آید که ( خویشاوندی دوسویه ، وابستگی یا همبستگی دوسویه ) درخور باشد.
بادرود

رابطه زیرمجموعه ای ( رابطه یک کل با جز خود، رابطه گونه با زیرگونه خود )

ارتباط متقابل/همبستگی متقابل/رابطه ی تنگاتنگ/رابطه ی تعاملی

ارتباط متقابل که بروی همدیگر تاثیر گذار هستند

روابط داخلی



کلمات دیگر: