1- کشتن 2- (جایزه و غیره) بردن 3- (کار مشکلی را) با موفقیت انجام دادن
carry off
1- کشتن 2- (جایزه و غیره) بردن 3- (کار مشکلی را) با موفقیت انجام دادن
انگلیسی به فارسی
حمل کردن
بهطور متقاعدکننده رفتار کردن، موفق شدن در القای احساس دانش، اطمینان یا آشنایی
موجب مرگ شدن
حمل کن
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: to do successfully.
• مشابه: achieve
• مشابه: achieve
• (2) تعریف: to cause to die.
• مشابه: take
• مشابه: take
- He was carried off by measles.
[ترجمه امین] او توسط سرخک کشته شد.
[ترجمه ترگمان] او با سرخک از او جدا شده بود[ترجمه گوگل] او توسط سرخک تحریک شده بود
• be victorious, win a prize; succeed, handle successfully; cause death
مترادف و متضاد
Transport away
Act convincingly, to succeed at giving the impression of (e.g.) knowledge
Cause death
جملات نمونه
1. Only boys like the ones at Ferguson could carry off such an affront.
[ترجمه ترگمان]فقط پسرهایی مثل اونایی که \"فرگوسن\" میتونن همچین an رو اجرا کنن
[ترجمه گوگل]فقط پسران مانند آنهایی که در فرگوسن بودند می توانستند چنین خشنی را تحمل کنند
[ترجمه گوگل]فقط پسران مانند آنهایی که در فرگوسن بودند می توانستند چنین خشنی را تحمل کنند
2. That they will never capture or carry off from the settlements white women or children.
[ترجمه ترگمان]که آن ها هرگز از مناطق مسکونی زن و یا کودکان سفیدپوست دور نشوند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز از ساکنان سفیدپوستان و کودکان اطاعت نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها هرگز از ساکنان سفیدپوستان و کودکان اطاعت نمی کنند
3. Worse still, it could even carry off the baby in.
[ترجمه ترگمان]بدتر از آن، حتی می توانست بچه را هم باخود ببرد
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، حتی می تواند نوزاد را نیز در آورد
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، حتی می تواند نوزاد را نیز در آورد
4. I am wondering if he will carry off the prize.
[ترجمه ترگمان]در این فکر هستم که آیا جایزه را از دست خواهد داد یا نه
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا او جایزه را تحمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا او جایزه را تحمل خواهد کرد
5. You to carry off a new look if it doesn't suit your character.
[ترجمه ترگمان]اگر برای شخصیت شما مناسب نباشد، باید یک نگاه جدید بردارید
[ترجمه گوگل]اگر شخصیت شما راضی نباشید، نگاه جدیدی را دنبال کنید
[ترجمه گوگل]اگر شخصیت شما راضی نباشید، نگاه جدیدی را دنبال کنید
6. Which has to carry off this mountain.
[ترجمه ترگمان] که باید این کوه رو ادامه بده
[ترجمه گوگل]کدام یک از این کوه ها را حمل می کند؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از این کوه ها را حمل می کند؟
7. This piano piece is difficult to carry off.
[ترجمه ترگمان]اجرای این قطعه پیانو مشکل است
[ترجمه گوگل]این قطعه پیانو سخت است برای حمل
[ترجمه گوگل]این قطعه پیانو سخت است برای حمل
8. I carry off Madam Magloire, I enter my chamber, I pray for him and fall asleep.
[ترجمه ترگمان]مادام ماگلوار را ترک می کنم و به اتاقم می روم، برای او دعا می کنم و به خواب فرو می روم
[ترجمه گوگل]من مادر Madloire را برداشتم، وارد اتاقم میشوم، برای او دعا میکنم و خواب میبینم
[ترجمه گوگل]من مادر Madloire را برداشتم، وارد اتاقم میشوم، برای او دعا میکنم و خواب میبینم
9. She was considering how she should carry off the situation.
[ترجمه ترگمان]او داشت به این فکر می کرد که چه طور باید اوضاع را از دست بدهد
[ترجمه گوگل]او در نظر داشت که چگونه او باید وضعیت را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او در نظر داشت که چگونه او باید وضعیت را تحمل کند
10. Worse still, it could even carry off the baby in its mouth.
[ترجمه ترگمان]حتی بدتر از آن، می توانست بچه را در دهانش حمل کند
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، حتی می تواند نوزاد را در دهانش حمل کند
[ترجمه گوگل]بدتر از همه، حتی می تواند نوزاد را در دهانش حمل کند
11. You gentle so approach, carry off my palpitation.
[ترجمه ترگمان]شما خیلی آهسته نزدیک شدید و palpitation را از من دور کنید
[ترجمه گوگل]به طرز عجیبی روبرو میشوید، ضربان قلب من را بردارید
[ترجمه گوگل]به طرز عجیبی روبرو میشوید، ضربان قلب من را بردارید
12. Nevertheless, does God use the enemy death to carry off our loved ones to heaven?
[ترجمه ترگمان]با این همه، آیا خداوند از مرگ دشمن برای بردن عزیزان خود به بهشت استفاده می کند؟
[ترجمه گوگل]با این وجود، آیا خدا از مرگ دشمن برای از بین بردن عزیزان ما به بهشت استفاده می کند؟
[ترجمه گوگل]با این وجود، آیا خدا از مرگ دشمن برای از بین بردن عزیزان ما به بهشت استفاده می کند؟
13. Cannot carry off happiness. Bitter and astringent. Warm and ache.
[ترجمه ترگمان]نمی توان خوشبختی را قطع کرد چه تلخ و سفت گرم و درد
[ترجمه گوگل]شادی را نمی توان تحمل کرد تلخ و تند گرما و درد
[ترجمه گوگل]شادی را نمی توان تحمل کرد تلخ و تند گرما و درد
14. And carry off European champion cup and all honors, realize all dreams.
[ترجمه ترگمان]و جام قهرمانی اروپا و همه افتخارات را به همراه داشته باشد و همه رویاهای خود را تحقق بخشد
[ترجمه گوگل]و قهرمان قهرمان اروپا و تمام افتخارات را تحمل کنید، تمام رویاها را تحقق بخشید
[ترجمه گوگل]و قهرمان قهرمان اروپا و تمام افتخارات را تحمل کنید، تمام رویاها را تحقق بخشید
پیشنهاد کاربران
Carry off=transport away
به معنای حمل کردن به مناطق دور ( البته این فقط یکی از معانی این کلمه است )
به معنای حمل کردن به مناطق دور ( البته این فقط یکی از معانی این کلمه است )
۱ ) ترک کردن
۲ ) بیرون بردن از
Robson injured his leg in the second half of the match and had to be carried off
در نیمه دوم مسابقه رابسون پاش آسیب دید و به اجبار زمین بازی رو ترک کرد/به بیرون از زمین مسابقه برده شد
به سرقت بردن
Thieves broke the shop window and carried off ( = removed ) jewellery worth thousands of pounds
دزدها شیشه مغازه رو شکوندن و جواهراتی به ارزش هزاران پوندز رو برداشتند/به سرقت بردند
۲ ) بیرون بردن از
Robson injured his leg in the second half of the match and had to be carried off
در نیمه دوم مسابقه رابسون پاش آسیب دید و به اجبار زمین بازی رو ترک کرد/به بیرون از زمین مسابقه برده شد
به سرقت بردن
Thieves broke the shop window and carried off ( = removed ) jewellery worth thousands of pounds
دزدها شیشه مغازه رو شکوندن و جواهراتی به ارزش هزاران پوندز رو برداشتند/به سرقت بردند
کشته شدن
کلمات دیگر: