کلمه جو
صفحه اصلی

dilate


معنی : بزرگ کردن، منبسط کردن، گشاد کردن، اتساع دادن
معانی دیگر : فراخیدن، فراخ شدن یا کردن، گشاد شدن یا کردن، کش آمدن یا آوردن، متسع شدن، اتساع یافتن، منبسط شدن، (سخن و نگارش) شرح و بسط دادن، وارد جزییات شدن (با: on یا upon)

انگلیسی به فارسی

اتساع دادن، گشاد کردن، بزرگ کردن


گسترش دادن، گشاد کردن، اتساع دادن، بزرگ کردن، منبسط کردن


انگلیسی به انگلیسی

• expand, become wide; maker wider or larger, cause to expand
when blood vessels or the pupils of your eyes dilate, they become wider.

مترادف و متضاد

بزرگ کردن (فعل)
gross, aggrandize, enlarge, magnify, maximize, heave, amplify, nurture, dilate, distend, extend

منبسط کردن (فعل)
amplify, stretch, expand, broaden, dilate, distend, extend

گشاد کردن (فعل)
dilate, widen, ream

اتساع دادن (فعل)
dilate

stretch, widen


Synonyms: amplify, augment, be profuse, be prolix, broaden, develop, distend, enlarge, expand, expatiate, expound, extend, increase, inflate, lengthen, prolong, protract, puff out, spin off, swell


Antonyms: compress, constrict, contract, lessen, reduce


جملات نمونه

1. the pupil of the eye is able to dilate and contract
مردمک چشم می تواند گشاد و تنگ شود.

2. At night, the pupils dilate to allow in more light.
[ترجمه Fatima] درشب، مردمک ها ( ی چشم ) گشادمی شوند تا به نور بیشتری اجازه ی ورود دهند.
[ترجمه ترگمان]در شب مردمک چشم گشاد می شود تا نور بیشتری را اجازه دهد
[ترجمه گوگل]در شب، دانش آموزان اجازه می دهند که نور بیشتری بگذارند

3. The pupils of your eyes dilate when you enter a dark room.
[ترجمه میلاد] وقتی وارد یک اتاق تاریکی می شوید مردمک چشم شما گشاد می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق تاریکی میشی، مردمک چشمات dilate
[ترجمه گوگل]وقتی وارد اتاق تاریک شدید، دانش آموزان از چشم های شما بلند می شوند

4. The pupils of the eyes dilate as darkness increases.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم ها گشاد می شود، چون تاریکی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دانش آموزان چشم به صورت تاریکی افزایش می یابند

5. If there were time, I could dilate upon this subject.
[ترجمه ترگمان]اگر وقت بود می توانستم این موضوع را درک کنم
[ترجمه گوگل]اگر زمان وجود داشت، می توانستم بر این موضوع تکیه کنم

6. This drug will dilate the arteries.
[ترجمه ترگمان]این دارو شریان ها را گشاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این دارو باعث شل شدن عروق می شود

7. Pupils contract in bright light, and dilate in darkness.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم در نور درخشان، و dilate در تاریکی
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در نور روشن قراردادن و در تاریکی پراکنده می شوند

8. The balloon will dilate with air.
[ترجمه ترگمان]این بادکنک با هوا منبسط می شود
[ترجمه گوگل]بالون با هوا پر می شود

9. Red wine can help to dilate blood vessels.
[ترجمه ترگمان]شراب قرمز می تواند به dilate رگ های خونی کمک کند
[ترجمه گوگل]شراب قرمز می تواند به رگ های خونی کمک کند

10. The doctor put drops in my eyes to dilate my pupils.
[ترجمه ترگمان]دکتر قطره قطره در چشمانم ریخت تا چشمانم را ببندد
[ترجمه گوگل]دکتر چشم هایم را قطره گذاشت تا شاگردانم را بشکنند

11. When caffeine blocks these receptors, blood vessels dilate, increasing the filtration rate and producing more urine.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کافئین این گیرنده ها را مسدود می کند، رگ های خونی را گشاد می کنند، سرعت تصفیه را افزایش می دهند و ادرار بیشتری تولید می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کافئین این گیرنده ها را متوقف می کند، رگ های خونی گسترش می یابند، افزایش میزان فیلتراسیون و تولید ادرار بیشتر می شود

12. Yet he wonders whether the human soul can dilate to comprehend a world which lacks localities and the native affections they inspire.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، او به این فکر می کند که آیا روح انسان می تواند وسعتی پیدا کند که دنیایی را که فاقد محل و احساسات مادری است درک کند
[ترجمه گوگل]با این حال، او تعجب می کند که آیا روح انسان می تواند به درک یک جهان است که فاقد مکان و عواطف بومی آنها الهام بخش

13. The blood vessels then dilate, allowing blood to flow more easily.
[ترجمه ترگمان]سپس رگ های خونی را گشاد می کنند و اجازه می دهد خون به راحتی جریان پیدا کند
[ترجمه گوگل]رگ های خونی پس از آن گسترش می یابد، به طوری که جریان خون راحت تر جریان می یابد

14. The irises had seemed to dilate into black pools of despair.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم هایش در برکه های تاریک نا امیدی گم شده بود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که عینکها به ناحیه سیاه پوشیده بودند

The pupil of the eye is able to dilate and contract.

مردمک چشم می‌تواند گشاد و تنگ شود.


Matter is dilated by heat.

ماده در اثر گرما منبسط می‌شود.


He dilates on themes of love and death.

او درباره‌ی عشق و مرگ وارد جزییات می‌شود.


پیشنهاد کاربران

کوچک تر شدن مردمک چشم

گشاد شدن مردمک چشم

Contract هم برعکسش هست

گشاد شدن

مترادفش:
Expand


کلمات دیگر: