1. the pupil of the eye is able to dilate and contract
مردمک چشم می تواند گشاد و تنگ شود.
2. At night, the pupils dilate to allow in more light.
[ترجمه Fatima] درشب، مردمک ها ( ی چشم ) گشادمی شوند تا به نور بیشتری اجازه ی ورود دهند.
[ترجمه ترگمان]در شب مردمک چشم گشاد می شود تا نور بیشتری را اجازه دهد
[ترجمه گوگل]در شب، دانش آموزان اجازه می دهند که نور بیشتری بگذارند
3. The pupils of your eyes dilate when you enter a dark room.
[ترجمه میلاد] وقتی وارد یک اتاق تاریکی می شوید مردمک چشم شما گشاد می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق تاریکی میشی، مردمک چشمات dilate
[ترجمه گوگل]وقتی وارد اتاق تاریک شدید، دانش آموزان از چشم های شما بلند می شوند
4. The pupils of the eyes dilate as darkness increases.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم ها گشاد می شود، چون تاریکی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]دانش آموزان چشم به صورت تاریکی افزایش می یابند
5. If there were time, I could dilate upon this subject.
[ترجمه ترگمان]اگر وقت بود می توانستم این موضوع را درک کنم
[ترجمه گوگل]اگر زمان وجود داشت، می توانستم بر این موضوع تکیه کنم
6. This drug will dilate the arteries.
[ترجمه ترگمان]این دارو شریان ها را گشاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این دارو باعث شل شدن عروق می شود
7. Pupils contract in bright light, and dilate in darkness.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم در نور درخشان، و dilate در تاریکی
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در نور روشن قراردادن و در تاریکی پراکنده می شوند
8. The balloon will dilate with air.
[ترجمه ترگمان]این بادکنک با هوا منبسط می شود
[ترجمه گوگل]بالون با هوا پر می شود
9. Red wine can help to dilate blood vessels.
[ترجمه ترگمان]شراب قرمز می تواند به dilate رگ های خونی کمک کند
[ترجمه گوگل]شراب قرمز می تواند به رگ های خونی کمک کند
10. The doctor put drops in my eyes to dilate my pupils.
[ترجمه ترگمان]دکتر قطره قطره در چشمانم ریخت تا چشمانم را ببندد
[ترجمه گوگل]دکتر چشم هایم را قطره گذاشت تا شاگردانم را بشکنند
11. When caffeine blocks these receptors, blood vessels dilate, increasing the filtration rate and producing more urine.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کافئین این گیرنده ها را مسدود می کند، رگ های خونی را گشاد می کنند، سرعت تصفیه را افزایش می دهند و ادرار بیشتری تولید می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کافئین این گیرنده ها را متوقف می کند، رگ های خونی گسترش می یابند، افزایش میزان فیلتراسیون و تولید ادرار بیشتر می شود
12. Yet he wonders whether the human soul can dilate to comprehend a world which lacks localities and the native affections they inspire.
[ترجمه ترگمان]با این وصف، او به این فکر می کند که آیا روح انسان می تواند وسعتی پیدا کند که دنیایی را که فاقد محل و احساسات مادری است درک کند
[ترجمه گوگل]با این حال، او تعجب می کند که آیا روح انسان می تواند به درک یک جهان است که فاقد مکان و عواطف بومی آنها الهام بخش
13. The blood vessels then dilate, allowing blood to flow more easily.
[ترجمه ترگمان]سپس رگ های خونی را گشاد می کنند و اجازه می دهد خون به راحتی جریان پیدا کند
[ترجمه گوگل]رگ های خونی پس از آن گسترش می یابد، به طوری که جریان خون راحت تر جریان می یابد
14. The irises had seemed to dilate into black pools of despair.
[ترجمه ترگمان]مردمک چشم هایش در برکه های تاریک نا امیدی گم شده بود
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که عینکها به ناحیه سیاه پوشیده بودند