کلمه جو
صفحه اصلی

no more than

انگلیسی به انگلیسی

• not above-, not over-, not greater than

جملات نمونه

1. A man can do no more than he can.
[ترجمه ترگمان]یک مرد می تواند بیش از آنچه بتواند انجام دهد
[ترجمه گوگل]مرد می تواند بیش از آنچه می تواند انجام دهد

2. There is room for no more than three cars.
[ترجمه ترگمان]برای هیچ کس بیش از سه ماشین جا ندارد
[ترجمه گوگل]اتاق بیش از سه ماشین وجود دارد

3. It was to be a closed circle of no more than twelve women.
[ترجمه ترگمان]این یک دایره بسته بود که بیش از دوازده زن در آن دیده نمی شد
[ترجمه گوگل]این یک دایره بسته بود که نه بیش از دوازده زن داشت

4. My home life was becoming no more than an extension of my job.
[ترجمه ترگمان]زندگی خانوادگی من بیشتر از یک بسط شغلی من در حال تبدیل شدن بود
[ترجمه گوگل]زندگی در خانه من بود تبدیل شدن به بیش از یک فرمت از کار من است

5. Your essay should be no more than two thousand words long.
[ترجمه ترگمان]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طول بکشد
[ترجمه گوگل]مقاله شما نباید بیش از دو هزار کلمه طولانی باشد

6. Three thousand dollars is no more than a portion.
[ترجمه ترگمان]سه هزار دلار بیشتر از یک سهم نیست
[ترجمه گوگل]سه هزار دلار بیشتر از یک قسمت نیست

7. Her visit caused no more than a ripple of interest.
[ترجمه ترگمان]دیدار او بیش از یک موج جالب توجهش را جلب کرد
[ترجمه گوگل]دیدار او موجب شد تا بیش از یک موجی از منافع به وجود نیاید

8. It's no more than one mile to the shops.
[ترجمه ترگمان]بیش از یک مایل به مغازه نیست
[ترجمه گوگل]این بیشتر از یک مایل به مغازه ها نیست

9. It's no more than common politeness to hear what she has to say.
[ترجمه ترگمان]چیزی بیش از ادب و نزاکت معمولی برای شنیدن حرف های او وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این چیزی نیست جز ممتاز بودن مشترک برای شنیدن آنچه که او باید بگوید

10. It'strue we were acquainted, but no more than that.
[ترجمه ترگمان]ما با هم آشنا شدیم، اما نه بیشتر از این
[ترجمه گوگل]اینها ما را آشنا کردیم، اما نه بیشتر از آن

11. The final chapter is no more than a scrappy addition.
[ترجمه ترگمان]فصل آخر چیزی بیش از یک متمم خبری نیست
[ترجمه گوگل]فصل نهایی نه تنها یک افزونه اضافی است

12. Unhappily, he had done no more than pay lip service to their views.
[ترجمه ترگمان]بدبختانه بیش از این کاری نکرده بود که به نظرات آن ها خدمت کند
[ترجمه گوگل]ناخوشایند، او بیش از آنچه که به سخنانش گوش می دهد، انجام نداده است

13. The northward journey from Jalalabad was no more than 120 miles.
[ترجمه ترگمان]سفر شمال از جلال آباد بیش از ۱۲۰ مایل نبود
[ترجمه گوگل]سفر شمال از جلال آباد بیش از 120 مایل بود

14. Many bosses view secretaries as no more than glorified typists.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روسا، دبیران را بیشتر از typists مورد نظر می بینند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارفرمایان به عنوان وزیر امور خارجه بیش از تایپیست های معروف نگاه می کنند

15. The truth is that they appoint no more than a token number of women to managerial jobs.
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که آن ها بیش از یک نشانه از زنان را به مشاغل مدیریتی منصوب نمی کنند
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که آنها بیش از یک عدد زن برای کارهای مدیریتی تعیین نمی کنند

پیشنهاد کاربران

فقط، تنها، صرفا

حداکثر

برای تاکید بر کوچک و ناچیز بودن یک عدد استفاده میشود:

‏. After no more than 10 microseconds, the particles of matter joined together
۱۰ میلی ثانیه بیشتر طول نکشید که ذرات ماده به سمت هم کشیده و وصل شدند.


کلمات دیگر: