کلمه جو
صفحه اصلی

champ


معنی : میدان جنگ، قهرمان، نشخوار، عمل جویدن، بیابان، مخفف قهرمان، جویدن، نشخوار کردن، با صدا جویدن
معانی دیگر : (به شدت و با صدا) جویدن، سخت خاییدن، خایش، (عامیانه) قهرمان (مخفف: champion)، عمل جویدن اسب، مخفف champion، مزرعه

انگلیسی به فارسی

میدان جنگ، بیابان، عمل جویدن (اسب)، نشخوار، مخفف، قهرمان، مزرعه، جویدن، با صدا جویدن


قهرمان، نشخوار، عمل جویدن، میدان جنگ، بیابان، مخفف قهرمان، جویدن، نشخوار کردن، با صدا جویدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: champs, chomps, champing, chomping, champed, chomped
(1) تعریف: to bite down on impatiently; grind against with the teeth.
مشابه: crunch

(2) تعریف: to chew loudly and vigorously.
مشابه: crunch
فعل ناگذر ( intransitive verb )
عبارات: champ at the bit
• : تعریف: to make vigorous biting and chewing movements.
مشابه: crunch
اسم ( noun )
مشتقات: champer (n.)
• : تعریف: the act of champing.
مشابه: crunch
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a champion.
مشابه: champion

• champion, one who is the best in his field, one who wins first place
chew; bite; act in an impatient manner
if a person or an animal champs something, they eat it noisily and with enjoyment.
if you are champing at the bit, you are very eager to start or to continue doing something.
a champ is a champion; an informal use.

مترادف و متضاد

میدان جنگ (اسم)
battlefield, battleground, champ, champaign

قهرمان (اسم)
champion, hero, champ, knight, victor, world beater

نشخوار (اسم)
champ, rumination, quid, cud, chew

عمل جویدن (اسم)
champ

بیابان (اسم)
desert, champ, wilderness, wild land

مخفف قهرمان (اسم)
champ

جویدن (فعل)
fret, champ, chew, munch, chaw, masticate

نشخوار کردن (فعل)
champ, quid, ruminate

با صدا جویدن (فعل)
champ

جملات نمونه

1. The champ eked out another win.
[ترجمه ترگمان] قهرمان تبدیل به یه برنده دیگه شد
[ترجمه گوگل]قهرمان یک پیروزی دیگر را به دست آورد

2. The former world heavyweight champ was supposed to write a book documenting his prison experiences but clearly finds fiction more enjoyable.
[ترجمه ترگمان]قهرمان سنگین وزن جهان قرار بود کتابی را مستند کند که تجربیات او را مستند می کرد، اما به وضوح داستانی لذت بخش تر پیدا می کند
[ترجمه گوگل]قهرمان سابق جهان قهرمان سنگین وزن قرار بود یک کتاب بنویسد که تجربیات زندان او را داشته باشد، اما به وضوح داستان را لذت بخش تر می بیند

3. But ex-light welterweight champ Terry is worried about his brother's children.
[ترجمه ترگمان]اما قهرمان سبک welterweight، (تری)در مورد بچه برادرش نگران است
[ترجمه گوگل]اما تیری، تنیسور لیورپول، سعی دارد در مورد فرزندان برادرش نگران باشد

4. Trials bike champ, Steve put on a display to show what can be achieved.
[ترجمه ترگمان]استیو بر روی یک صفحه نمایش ظاهر شد تا نشان دهد چه چیزی می تواند به دست آید
[ترجمه گوگل]استیو روی صفحه نمایش نشان می دهد که چه چیزی می تواند به دست آید

5. Meanwhile the owners or their descendants champ impatiently to recover and lovingly restore what is left of the family heritage.
[ترجمه ترگمان]در این میان صاحبان یا نوادگان آن ها با بی صبری هر چه بیشتر آنچه از میراث خانوادگی باقی مانده است را احیا و احیا می کنند
[ترجمه گوگل]در عین حال صاحبان و یا فرزندان آنها با بی حوصله به بهبود و عشق ورزیدن بازگرداندن آنچه که از میراث خانواده باقی مانده است

6. The champ took a dive, hit the deck, and split wide Open.
[ترجمه ترگمان]قهرمان شیرجه زد، به عرشه زد و باز شد
[ترجمه گوگل]قهرمان شیرجه گرفت، به عرشه رسید، و گسترش گسترده را تقسیم کرد

7. Twigg, the reigning world champ in pursuit, should strike gold again.
[ترجمه ترگمان]Twigg، بزرگ ترین قهرمان مسابقه در تعقیب، باید دوباره طلا بگیره
[ترجمه گوگل]Twigg، قهرمان جهان قهرمان در تعقیب، باید دوباره به طلا حمله کند

8. From literal chump to deserving champ.
[ترجمه ترگمان] که به معنای واقعی برای قهرمان بودن
[ترجمه گوگل]از چهره ی ادبی به قهرمان سزاوار

9. The four - time Iditarod Champ died after a long battle with leukemia.
[ترجمه ترگمان]The Iditarod با این چهار بار پس از یک نبرد طولانی با سرطان خون کشته شدند
[ترجمه گوگل]چهار بار Iditarod قهرمان پس از یک جنگ طولانی با لوسمی فوت کرد

10. There's some great drivers in Champ Car, there's some great drivers in IRL.
[ترجمه ترگمان]some زیادی در Champ وجود دارد، یک راننده بزرگ در IRL هست
[ترجمه گوگل]برخی از رانندگان بزرگ در ماشین قهرمان وجود دارد، برخی از رانندگان بزرگ در IRL وجود دارد

11. The champ has made hay of every opponent he has faced.
[ترجمه ترگمان]قهرمان از هر حریف که با آن مواجه است، یونجه درآورده است
[ترجمه گوگل]قهرمان هر یک از حریفهایی که با آن مواجه بوده است، یکی از یکی از آنهاست

12. Children played in sub - zero temperatures at Champ de Mars in Paris.
[ترجمه ترگمان]کودکان در دماهای زیر صفر در Champ de در پاریس بازی می کنند
[ترجمه گوگل]کودکان در دماغ زیر صفر در قهرمان مریخ در پاریس بازی کردند

13. Roxanne: Hey, Miguel! Nice job, champ. How many records did you break?
[ترجمه ترگمان]! \"سلام\" میگوئل کارت خوب بود، قهرمان چند تا فایل از بین بردی؟
[ترجمه گوگل]روکسیان هی، میگوئل! شغل خوب، قهرمان چند رکورد شکست؟

14. The champ obviously hurt his hand on Rocky's hip!
[ترجمه ترگمان] اون قهرمان، مشخصا دستش رو به باسن \"راکی\" صدمه زد
[ترجمه گوگل]این چهره به احتمال زیاد دست خود را در ران Rocky صدمه دیده است!

A small girl stood champing gum.

دختر بچه‌ای ایستاده بود و تندتند سقز می‌جوید.


His speech left some of the listeners champing at the bit.

نطق او برخی از شنوندگان را ناراحت و بی‌قرار کرد.


اصطلاحات

at the bit champing

1- (اسب) دهنه را جویدن (پی‌درپی و با سروصدا) 2- بی‌قراری کردن، بی‌صبر و قرار شدن


پیشنهاد کاربران

( Champ at the bit ( uk
هیجان و اشتیاق داشتن
در ( us ) بجای champ از chomp استفاده مینمایند.

کوتاه شده کلمه Champion
( Shortened of CHAMPION )
Champion به معنای قهرمان یا برنده ی یک مسابقه هست


کلمات دیگر: