1. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release. Fluid retention ensues.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش in و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود نگهداری سیال از بین می رود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود احتباس مایع
2. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش tonicity و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود
3. A significant difference between plasma sodium concentration and tonicity can thus occur.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تفاوت قابل توجهی بین غلظت سدیم پلاسما و tonicity می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است اختلاف معنی داری بین غلظت سدیم پلاسما و تونیکیت وجود داشته باشد
4. When tonicity rises, release of antidiuretic hormone increases water reabsorption and reduces excretion of solute-free water.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که tonicity افزایش می یابد، هورمون antidiuretic ترشح آب را افزایش داده و دفع آب حل شونده را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تونیکیت افزایش می یابد، آزاد شدن هورمون ضددردی باعث افزایش جذب آب می شود و دفع آب بدون محلول را کاهش می دهد
5. Serum sodium concentration or tonicity are functions of water content relative to total body sodium content.
[ترجمه ترگمان](Serum Serum)و یا tonicity (tonicity)از مقدار آب نسبت به کل محتوای سدیم بدن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]غلظت سرمی سدیم و یا تونیکیت عملکرد ماده آب نسبت به کل محتوای سدیم بدن است
6. Tonicity can then be regulated by the patient in response to thirst.
[ترجمه ترگمان]سپس Tonicity می تواند توسط بیمار در پاسخ به تشنگی تنظیم شود
[ترجمه گوگل]پس از آن تونیکیت توسط بیمار در پاسخ به تشنگی تنظیم می شود
7. After 3-year follow-up, average reduction of skin tonicity was 4 46% (range 1 85 to 8 76%).
[ترجمه ترگمان]پس از ۳ سال پی گیری، میانگین کاهش of پوست ۴ % (محدوده ۱ تا ۸ % %)بود
[ترجمه گوگل]پس از پیگیری 3 ساله، کاهش شدت تونیک پوست 46 46٪ (محدوده 85-8٪) بود
8. More muscular tonicity in together instigates your metabolism, you will be so more inclined to mobilize you in sustained efforts.
[ترجمه ترگمان]tonicity ماهیچه ای بیشتری در رابطه با متابولیسم بدن شما، شما بیشتر تمایل خواهید داشت که شما را در تلاش های پایدار بسیج کنید
[ترجمه گوگل]تونیکس عضلانی با هم متابولیسم خود را تحریک می کند، شما بیشتر مایل به بسیج شدن در تلاش های پایدار خواهید بود
9. Body or muscular tone; tonicity.
[ترجمه ترگمان]بدن یا تن عضلانی؛ tonicity
[ترجمه گوگل]تن صدا یا عضلانی تونیک
10. The doctor tested my tonicity.
[ترجمه ترگمان] دکتر tonicity رو آزمایش کرد
[ترجمه گوگل]دکتر تونیک من را آزمایش کرد
11. Thus, it is essential to monitor urine flow, serum tonicity, and body weight during the deprivation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کنترل جریان ادرار، tonicity سرم و وزن بدن در طول محرومیت ضروری است
[ترجمه گوگل]بنابراین، ضروری است جریان خون ادرار، میزان تونیک سرم و وزن بدن را در طول محرومیت کنترل کند
12. Measuring plasma osmolality using freezing point depression or vapor pressure will immediately indicate that plasma osmolality and tonicity are normal.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری پلاسما با استفاده از افسردگی نقطه انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان خواهد داد که osmolality و tonicity پلاسما نرمال هستند
[ترجمه گوگل]اسمولالیته پلاسمای اندازه گیری با افسردگی نقطه ی انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان می دهد که اسمولالیته پلاسما و تونیکیت طبیعی هستند
13. For convenience, the serum sodium level is usually taken as the estimate of tonicity.
[ترجمه ترگمان]برای راحتی، سطح سدیم سرم معمولا به عنوان برآورد of در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای راحتی، معمولا سطح سدیم سرم به عنوان تخمین تونیکیت استفاده می شود
14. Here again, dilution is impaired, but reduction of water intake below output will lead to a rise in serum tonicity.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، ضعیف شدن ضعیف است، اما کاهش جذب آب زیر خروجی منجر به افزایش in سرم خواهد شد
[ترجمه گوگل]در اینجا دوباره رقیق شدن کاهش می یابد، اما کاهش مصرف آب در زیر خروجی منجر به افزایش تونیک سرم خواهد شد