کلمه جو
صفحه اصلی

tonicity


معنی : صدا، نیرو بخشی، نیروی ارتجاعی
معانی دیگر : (عضلات) داشتن کشیدگی طبیعی، کشمندی، کشمندگری، اهنگ

انگلیسی به فارسی

صدا، اهنگ، نیروبخشی، نیروی ارتجاعی


تونیک، صدا، نیروی ارتجاعی، نیرو بخشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality or condition of good muscle tone.

• tension of a muscle

مترادف و متضاد

صدا (اسم)
report, bruit, vocal, throat, call, tone, noise, sound, vocation, roar, yell, voice, calling, phoneme, phone, tonicity, sonance, tingle

نیرو بخشی (اسم)
reviviscence, refreshment, tonicity

نیروی ارتجاعی (اسم)
tonicity

جملات نمونه

1. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release. Fluid retention ensues.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش in و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود نگهداری سیال از بین می رود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود احتباس مایع

2. Addition of solute causes a rise in tonicity with stimulation of both thirst and antidiuretic hormone release.
[ترجمه ترگمان]افزودن مواد حل شده باعث افزایش tonicity و تحریک هورمون both و هورمون antidiuretic می شود
[ترجمه گوگل]اضافه شدن محلول باعث افزایش تونیکیت با تحریک تشنگی و تشنگی هورمون antidiuretic می شود

3. A significant difference between plasma sodium concentration and tonicity can thus occur.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تفاوت قابل توجهی بین غلظت سدیم پلاسما و tonicity می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است اختلاف معنی داری بین غلظت سدیم پلاسما و تونیکیت وجود داشته باشد

4. When tonicity rises, release of antidiuretic hormone increases water reabsorption and reduces excretion of solute-free water.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که tonicity افزایش می یابد، هورمون antidiuretic ترشح آب را افزایش داده و دفع آب حل شونده را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تونیکیت افزایش می یابد، آزاد شدن هورمون ضددردی باعث افزایش جذب آب می شود و دفع آب بدون محلول را کاهش می دهد

5. Serum sodium concentration or tonicity are functions of water content relative to total body sodium content.
[ترجمه ترگمان](Serum Serum)و یا tonicity (tonicity)از مقدار آب نسبت به کل محتوای سدیم بدن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]غلظت سرمی سدیم و یا تونیکیت عملکرد ماده آب نسبت به کل محتوای سدیم بدن است

6. Tonicity can then be regulated by the patient in response to thirst.
[ترجمه ترگمان]سپس Tonicity می تواند توسط بیمار در پاسخ به تشنگی تنظیم شود
[ترجمه گوگل]پس از آن تونیکیت توسط بیمار در پاسخ به تشنگی تنظیم می شود

7. After 3-year follow-up, average reduction of skin tonicity was 4 46% (range 1 85 to 8 76%).
[ترجمه ترگمان]پس از ۳ سال پی گیری، میانگین کاهش of پوست ۴ % (محدوده ۱ تا ۸ % %)بود
[ترجمه گوگل]پس از پیگیری 3 ساله، کاهش شدت تونیک پوست 46 46٪ (محدوده 85-8٪) بود

8. More muscular tonicity in together instigates your metabolism, you will be so more inclined to mobilize you in sustained efforts.
[ترجمه ترگمان]tonicity ماهیچه ای بیشتری در رابطه با متابولیسم بدن شما، شما بیشتر تمایل خواهید داشت که شما را در تلاش های پایدار بسیج کنید
[ترجمه گوگل]تونیکس عضلانی با هم متابولیسم خود را تحریک می کند، شما بیشتر مایل به بسیج شدن در تلاش های پایدار خواهید بود

9. Body or muscular tone; tonicity.
[ترجمه ترگمان]بدن یا تن عضلانی؛ tonicity
[ترجمه گوگل]تن صدا یا عضلانی تونیک

10. The doctor tested my tonicity.
[ترجمه ترگمان] دکتر tonicity رو آزمایش کرد
[ترجمه گوگل]دکتر تونیک من را آزمایش کرد

11. Thus, it is essential to monitor urine flow, serum tonicity, and body weight during the deprivation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، کنترل جریان ادرار، tonicity سرم و وزن بدن در طول محرومیت ضروری است
[ترجمه گوگل]بنابراین، ضروری است جریان خون ادرار، میزان تونیک سرم و وزن بدن را در طول محرومیت کنترل کند

12. Measuring plasma osmolality using freezing point depression or vapor pressure will immediately indicate that plasma osmolality and tonicity are normal.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری پلاسما با استفاده از افسردگی نقطه انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان خواهد داد که osmolality و tonicity پلاسما نرمال هستند
[ترجمه گوگل]اسمولالیته پلاسمای اندازه گیری با افسردگی نقطه ی انجماد یا فشار بخار بلافاصله نشان می دهد که اسمولالیته پلاسما و تونیکیت طبیعی هستند

13. For convenience, the serum sodium level is usually taken as the estimate of tonicity.
[ترجمه ترگمان]برای راحتی، سطح سدیم سرم معمولا به عنوان برآورد of در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای راحتی، معمولا سطح سدیم سرم به عنوان تخمین تونیکیت استفاده می شود

14. Here again, dilution is impaired, but reduction of water intake below output will lead to a rise in serum tonicity.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، ضعیف شدن ضعیف است، اما کاهش جذب آب زیر خروجی منجر به افزایش in سرم خواهد شد
[ترجمه گوگل]در اینجا دوباره رقیق شدن کاهش می یابد، اما کاهش مصرف آب در زیر خروجی منجر به افزایش تونیک سرم خواهد شد

پیشنهاد کاربران

کشش یا خاصیت ارتجاعی

یکنواختی


کلمات دیگر: