1. the preponderant view amongst the people
عقیده ی غالب بین مردم
2. In youth passion is preponderant.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق جوانی preponderant است
[ترجمه گوگل]شور و شوق جوانان غالب است
3. Yellow was the preponderant color in the room.
[ترجمه ترگمان]زرد رنگ preponderant اتاق بود
[ترجمه گوگل]زرد بیشترین رنگ در اتاق بود
4. Music does not play a very preponderant role in the school's teaching.
[ترجمه ترگمان]موسیقی نقش مهمی در آموزش مدرسه ایفا نمی کند
[ترجمه گوگل]موسیقی در تدریس مدرسه نقش بسیار مهمی ایفا نمی کند
5. Melancholy is the preponderant mood of the poem.
[ترجمه ترگمان]اندوه شاعرانه این شعر است
[ترجمه گوگل]خلق و خوی خلق و خوی غالب این شعر است
6. Its influence remained preponderant until the tenth century.
[ترجمه ترگمان]نفوذ آن تا قرن دهم همچنان باقی ماند
[ترجمه گوگل]نفوذ آن تا قرن بیستم غالب بود
7. As a result, I share the preponderant view that shorter sentences are often worse than longer sentences.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، من دیدگاه preponderant را به اشتراک می گذارم که جملات کوتاه تر اغلب بدتر از جملات طولانی تر هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه، من از دیدگاه غالب این که جملات کوتاه تر اغلب بدتر از جملات بلندتر هستند، به اشتراک گذاشته می شود
8. There is a preponderant objection: popularity is worthless as an index of quality.
[ترجمه ترگمان]یک ایراد preponderant وجود دارد: محبوبیت به عنوان شاخص کیفیت بی ارزش است
[ترجمه گوگل]یکی از مهمترین اعتراضات، محبوبیت یک شاخص کیفیت است
9. Coal's industry is one of the preponderant industries in Inner Mongolia.
[ترجمه ترگمان]صنعت زغال سنگ یکی از صنایع preponderant مغولستان داخلی است
[ترجمه گوگل]صنعت زغال سنگ یکی از صنایع غالب در مغولستان است
10. Greed is a miser's preponderant characteristic.
[ترجمه ترگمان]حرص یک آدم خسیس است
[ترجمه گوگل]حرص و طعم یکی از ویژگی های غالب است
11. To strengthen the preponderant and characteristic discipline construction is the way of enhancing the university level.
[ترجمه ترگمان]برای تقویت the و ساختار انضباط مشخصه، روش ارتقا سطح دانشگاه است
[ترجمه گوگل]برای تقویت ساختار برجسته و مشخصه، روش ارتقاء سطح دانشگاه است
12. Fast starting - up may be achieved by inoculating ANAMMOX reactor with ammonia - oxidizing sludge ammonia - oxidizing bacteria was preponderant.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی سریع سریع ممکن است با مایه کوبی کردن رآکتور anammox با اکسید کننده آمونیاک - اکسید کننده آمونیاک - اکسید کننده آمونیاک بدست آید
[ترجمه گوگل]راه اندازی سریع می تواند با جذب رآکتور ANAMMOX با آمونیاک - اکسید کننده لجن آمونیاک - باکتری های اکسید کننده غالب شد
13. However HUST is characterized of engineering course, and its preponderant subjects are mechanics, computer and photoelectron.
[ترجمه ترگمان]با این حال، HUST مشخص است از مسیر مهندسی، و موضوعات preponderant آن مکانیک، کامپیوتر و photoelectron هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، HUST از دوره مهندسی مشخص است و موضوعات مهم آن مکانیک، کامپیوتر و الکترونیک است
14. Ulva pertusa, a kind of marine macroalgae, is a preponderant algae in Chinese sea area.
[ترجمه ترگمان]Ulva pertusa، نوعی of دریایی، یک جلبک دریایی در ناحیه دریای چین است
[ترجمه گوگل]Ulva pertusa، یک نوع دریایی ماکروآلای، یک جلبک غالب در منطقه دریای چینی است