کلمه جو
صفحه اصلی

chirpy


معنی : خوش طبع، خوش مشرب
معانی دیگر : (عامیانه) شاد، سرحال، سرزنده، سرزنده he is in a chirpy mood today امروز کیف او کوک است

انگلیسی به فارسی

(عامیانه) شاد، سرحال، سرزنده


چیپس، خوش مشرب، خوش طبع


انگلیسی به انگلیسی

• extremely happy, very glad, joyful, very cheerful
someone who is chirpy is very cheerful and lively; an informal word.

مترادف و متضاد

خوش طبع (صفت)
talented, debonair, gaysome, sanguine, canty, chirpy, gifted

خوش مشرب (صفت)
pleasant, genial, vivacious, sociable, gaysome, sanguine, chirpy, folksy, chirrupy, chummy

جملات نمونه

1. he is in a chirpy mood today
امروز کیف او کوک است.

2. Hutson is a small, chirpy bloke.
[ترجمه ترگمان]Hutson مرد با گل و chirpy
[ترجمه گوگل]هاتسون کوچک است

3. She seemed quite chirpy this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح خیلی شاد به نظر میومد
[ترجمه گوگل]امروز صبح به نظر می رسید کاملا شبیه به هم بود

4. You're very chirpy this morning - have you had some good news?
[ترجمه ترگمان]- امروز صبح خیلی خوشحال شدی - خبره ای خوبی داشتی؟
[ترجمه گوگل]امروز صبح خیلی خسته ام - آیا شما خبر خوبی دارید؟

5. The children seem particularly chirpy today.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این کودکان امروزه به طور خاص مورد آزار و اذیت قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]امروز به نظر می رسد بچه ها واقعا شگفت انگیز هستند

6. Customers had no idea that the chirpy pensioner who served them with soap and a smile was so wealthy.
[ترجمه ترگمان]مشتریان نمی دانستند که بازنشسته chirpy که با صابون به آن ها خدمت کرده است و لبخند بسیار ثروتمند است
[ترجمه گوگل]مشتریان هیچ ایده ای نداشتند که بازنشسته چیپری که با صابون خدمت کرده بود و لبخند خیلی ثروتمند بود

7. Young, chirpy faces to greet me when I finally made it to Raynes Park.
[ترجمه ترگمان]وقتی بالاخره به پارک \"Raynes\" رسیدم چهره های شاد و خندان به من خوش آمد می گفتند
[ترجمه گوگل]جوان، چیرپای چهره به من خوش آمد هنگامی که من بالاخره آن را به Raynes پارک ساخته شده است

8. You seem very chirpy today!
[ترجمه ترگمان]امروز خیلی خوشحال به نظر میای
[ترجمه گوگل]امروز به نظر میرسد بسیار چیرپیک!

9. Not for them chirpy whelk stall amateurism or cheerful under-achieving.
[ترجمه ترگمان]نه برای آن ها و نه برای آن ها از صدف خوراکی و یا شاد و شاد
[ترجمه گوگل]نه برای آنها american amateurism و یا خوش شانسی دست کم گرفتن

10. Old Henry has been as chirpy as a cricket since he married that young girl.
[ترجمه ترگمان]هنری پیر از زمانی که با آن دختر جوان ازدواج کرده است، به عنوان یک جیرجیرک شناخته شده است
[ترجمه گوگل]قدیمی هنری پس از آنکه ازدواج دختر جوان را ازدواج کرد، به عنوان یک کریکت به عنوان یک کریکت شناخته شده است

11. Driving in her car to the chirpy strains of Buddy Holly's "Every day seems a little longer", her ghost-eyed stare keeps us locked in her nightmare.
[ترجمه ترگمان]رانندگی در ماشین به سمت the chirpy هی رفیق، هر روز کمی بیشتر به نظر می رسد \"، نگاه روح - ما را در کابوس خود نگه می دارد
[ترجمه گوگل]رانندگی در ماشین خود را به گونه های chirpy از دوست هالی است 'هر روز به نظر می رسد کمی طولانی تر، خیره روح خود را نگاه می کند ما را در کابوس خود را قفل شده است

12. The movie has a chirpy soundtrack of pedal organ and banjo.
[ترجمه ترگمان]این فیلم یکی از قطعات موسیقی سنتی ارگ فشردن پدال گاز را دارد
[ترجمه گوگل]این فیلم دارای یک موسیقی متنباز از اندام پدال و بانجو است

13. Her hair was tied in a ribbon and she looked positively chirpy.
[ترجمه ترگمان]موهایش را با روبان بسته بود و با خوشحالی به آن نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]موهایش در یک روبان گره خورده بود و او به طور مثبت چیرگی نگاه می کرد

14. Hence, by the time the band split, their records were as chirpy as the average dead parrot.
[ترجمه ترگمان]از این رو، وقتی گروه جدا شد، سوابق آن ها به صورت یک طوطی معمولی و شاد بود
[ترجمه گوگل]از این رو، زمانیکه باند تقسیم شد، سوابق آنها به اندازه متوسط ​​طوطی مرده بود

He is in a chirpy mood today.

امروز کیف او کوک است. (سرحال است)


پیشنهاد کاربران

شنگول منگول

سرخوش


کلمات دیگر: