کلمه جو
صفحه اصلی

came in

پیشنهاد کاربران

آمدن از جایی

وارد شدن داخل شدن

حضور داشتن

اومدم کنارت

وارد شدن

رسیدن به یک مرحله یا موقعیت
در دسترس قرار گرفتن
به عهده گرفتن یک نقش یا عملکرد
قرار گرفتن در میان کسانی که در حال اتمام کاری هستند
کارکردن به روشی مشخص شده
یک سیگنال مخابراتی: دریافت شده
رسیدن به کمال، سودمندی یا عمل آوری


کلمات دیگر: