گریز گرای، گریز گرای گریز گرایانه
escapist
گریز گرای، گریز گرای گریز گرایانه
انگلیسی به فارسی
گریزگرایانه
فرار از زندان
گریزگرای
انگلیسی به انگلیسی
• person who avoids reality through daydreaming or entertainment
tending to avoid reality, seeking distractions from everyday life
escapist stories and films concentrate on pleasant or fantastic subjects and are intended to entertain an audience rather than involve them in complex or serious themes.
an escapist is someone who thinks a lot about imaginary things in order to avoid thinking about their ordinary life.
tending to avoid reality, seeking distractions from everyday life
escapist stories and films concentrate on pleasant or fantastic subjects and are intended to entertain an audience rather than involve them in complex or serious themes.
an escapist is someone who thinks a lot about imaginary things in order to avoid thinking about their ordinary life.
مترادف و متضاد
dreamer
Synonyms: romanticist, evader, idealist
جملات نمونه
1. Her books are usually escapist fantasies.
[ترجمه ترگمان]کتاب های او معمولا fantasies هستند
[ترجمه گوگل]کتاب های او معمولا تخیل فراری هستند
[ترجمه گوگل]کتاب های او معمولا تخیل فراری هستند
2. The plot is pretty standard family escapist fare.
[ترجمه ترگمان]این پلات با کرایه خانوادگی بسیار استاندارد است
[ترجمه گوگل]این طرح بسیار ارزان قیمت است
[ترجمه گوگل]این طرح بسیار ارزان قیمت است
3. She was gradually becoming more assertive and less escapist with friends and in her overall attitude toward daily events.
[ترجمه ترگمان]او بتدریج مصمم تر و less از دوستان و در نگرش کلی خود نسبت به حوادث روزمره شد
[ترجمه گوگل]او به تدریج با دوستان و با نگرش کلی خود نسبت به رویدادهای روزانه روبرو شد
[ترجمه گوگل]او به تدریج با دوستان و با نگرش کلی خود نسبت به رویدادهای روزانه روبرو شد
4. Like the mass media, popular prints perpetuated escapist, conservative and conformist ideals and outlooks.
[ترجمه ترگمان]به مانند رسانه های جمعی، نقاشی های معروف escapist، آرمان های محافظه کار و conformist را تداوم بخشید
[ترجمه گوگل]مانند رسانه های جمعی، نشریات عامه، آرمان ها و چشم انداز های فراموشی، محافظه کار و سازگار را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]مانند رسانه های جمعی، نشریات عامه، آرمان ها و چشم انداز های فراموشی، محافظه کار و سازگار را حفظ می کنند
5. Thus, beneath what may seem to be pure escapist entertainment, there lies a deep psychological truth.
[ترجمه ترگمان]از این رو، در زیر آنچه به نظر می رسد سرگرمی محض باشد، حقیقت روانی عمیقی نهفته است
[ترجمه گوگل]بنابراین، در زیر آنچه که ممکن است به نظر می رسد سرگرمی های سرکش است، یک حقیقت روان شناختی عمیق وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در زیر آنچه که ممکن است به نظر می رسد سرگرمی های سرکش است، یک حقیقت روان شناختی عمیق وجود دارد
6. The real escapist can watch a film and sip champagne on some services.
[ترجمه ترگمان]The واقعی می تواند یک فیلم تماشا کند و شامپاین را در برخی از خدمات نوشید
[ترجمه گوگل]فرار از زندانی واقعی می تواند یک فیلم را تماشا کند و در برخی از خدمات شامپاین را بخورد
[ترجمه گوگل]فرار از زندانی واقعی می تواند یک فیلم را تماشا کند و در برخی از خدمات شامپاین را بخورد
7. This escapist pelf has very little to say about the real world, much less American society.
[ترجمه ترگمان]این escapist escapist برای گفتن در مورد دنیای واقعی بسیار کم است، جامعه بسیار کم تر آمریکایی
[ترجمه گوگل]این پرف فرانسوی در مورد دنیای واقعی، بسیار کمتر از جامعه آمریکایی، بسیار کم است
[ترجمه گوگل]این پرف فرانسوی در مورد دنیای واقعی، بسیار کمتر از جامعه آمریکایی، بسیار کم است
8. There can't be any real escapist since one cannot escape indefinitely.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که کسی نمی تواند به طور نامحدود فرار کند، هیچ چیز دیگری نمی تواند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]هیچ حاکم واقعی نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا نمی تواند به طور نامحدود فرار کند
[ترجمه گوگل]هیچ حاکم واقعی نمی تواند وجود داشته باشد، زیرا نمی تواند به طور نامحدود فرار کند
9. Only an escapist can invent such an excuse.
[ترجمه ترگمان]فقط یک escapist می تواند چنین بهانه ای را اختراع کند
[ترجمه گوگل]فقط یک فراری میتواند چنین بهانه ای را اختراع کند
[ترجمه گوگل]فقط یک فراری میتواند چنین بهانه ای را اختراع کند
10. Escapist tendencies may lead to overindulgence.
[ترجمه ترگمان]گرایش های escapist ممکن است منجر به overindulgence شوند
[ترجمه گوگل]گرایش های فرار از زندان ممکن است به بیش از حد انسداد منجر شود
[ترجمه گوگل]گرایش های فرار از زندان ممکن است به بیش از حد انسداد منجر شود
11. He is always having a little escapist fantasy.
[ترجمه ترگمان]اون همیشه یه خیال راحت و خیالی داره
[ترجمه گوگل]او همیشه یک فانتزی فراری دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه یک فانتزی فراری دارد
12. The real escapist can watch a free film show and sip champagne on some services.
[ترجمه ترگمان]escapist واقعی می توانند برنامه پخش فیلم رایگان را تماشا کرده و شامپاین را در برخی از خدمات نشان دهند
[ترجمه گوگل]فرار از زندان واقعی می تواند یک نمایش فیلم رایگان را تماشا کند و در برخی از خدمات شامپاین را بخورد
[ترجمه گوگل]فرار از زندان واقعی می تواند یک نمایش فیلم رایگان را تماشا کند و در برخی از خدمات شامپاین را بخورد
13. It may refer to an escapist mentality of persuading oneself to halt at limited gains.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است به یک ذهنیت escapist برای متقاعد کردن خود برای توقف در سوده ای محدود اشاره کند
[ترجمه گوگل]این ممکن است به یک ذهنیت فرزانگی برای متقاعد کردن خود به توقف دستاوردهای محدود اشاره شود
[ترجمه گوگل]این ممکن است به یک ذهنیت فرزانگی برای متقاعد کردن خود به توقف دستاوردهای محدود اشاره شود
پیشنهاد کاربران
تمایل داشتن به فرار
جامعه گریز
واقعیت گریز، واقع گریزانه
کلمات دیگر: