کلمه جو
صفحه اصلی

groundswell


(معمولا groundswell) جنبش تند گستر (عقیده یا حزب یا محبوبیت)، موج تند گستر عقیدتی، (جغرافی) طغیان شدید دریا، آب لرزه، طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس، امواج

انگلیسی به فارسی

محاصره، امواج، طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a wide, slow-moving ocean swell, caused by a distant earthquake or storm.

(2) تعریف: a spontaneous wave of popular opinion or support, as for a political candidate.

• large sea waves before or after a storm; spreading, increase (of opinion or ideas)
a groundswell is the rapid growth of a feeling or opinion about something in a society or group of people.

جملات نمونه

1. there was a groundswell of support for his ideas
موج خروشان عقاید عمومی نظرات او را مورد تایید قرار داد.

2. There is undoubtedly a groundswell of support for the idea of a strong central authority.
[ترجمه ترگمان]بدون شک a پشتیبانی برای ایده قدرت مرکزی قوی وجود دارد
[ترجمه گوگل]بدون شک حمایت از ایده یک قدرت مرکزی قوی وجود دارد

3. There is a groundswell of opinion that tougher laws are needed.
[ترجمه ترگمان]a وجود دارد که قوانین سخت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]یک محرک عقیده وجود دارد که قوانین سخت تر مورد نیاز است

4. The groundswell of opinion is in favour of a referendum.
[ترجمه ترگمان]The عقیده به نفع یک رفراندوم است
[ترجمه گوگل]جایگاه عقیده در پی رفراندوم است

5. There was a groundswell of opinion that he should resign.
[ترجمه ترگمان]اظهار عقیده کرد که باید استعفا بدهد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او باید استعفا بدهد

6. But there was no groundswell of support for this position - not until 1940.
[ترجمه ترگمان]اما groundswell پشتیبانی برای این موقعیت وجود نداشت - نه تا ۱۹۴۰
[ترجمه گوگل]اما هیچ حمایتی از این موقعیت وجود نداشت - تا سال 1940

7. After decades of stagnation, there is a popular groundswell for speedy change and a market economy.
[ترجمه ترگمان]بعد از دهه ها رکود، یک groundswell مشهور برای تغییر سریع و اقتصاد بازار وجود دارد
[ترجمه گوگل]پس از دهه رکود، زمینه ای برای تغییر سریع و اقتصاد بازار وجود دارد

8. This marked the beginning of a new groundswell in activity directed at institutionalizing the lunar distance method.
[ترجمه ترگمان]این شروع یک groundswell جدید در فعالیت به سمت institutionalizing روش فاصله قمری بود
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده آغاز یک زمینه جدید در فعالیت هایی است که در راستای نهادینه کردن روش فاصله ماهانه انجام شده است

9. But right here I feel a groundswell of change that says to me this is where things are happening.
[ترجمه ترگمان]اما در اینجا من تغییرات زیادی را احساس می کنم که به من می گوید این همان جایی است که در حال رخ دادن است
[ترجمه گوگل]اما در اینجا، من احساس می کنم که تغییراتی که به من می گوید این است که همه چیز اتفاق می افتد

10. The groundswell of contrarians desperate to make a case for the Pittsburgh Steelers on Sunday has not yet gathered.
[ترجمه ترگمان]The of در تلاش برای گرفتن یک پرونده برای تیم پیتزبورگ در روز یکشنبه، هنوز هم جمع نشده است
[ترجمه گوگل]محوطه های مخالفان ناامید شده اند تا یک مورد برای پایتسبرگ Steelers در یکشنبه هنوز جمع نشده است

11. The groundswell of support appears to have been helped by his rekindled romance with Kate Middleton.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد The حمایت از رابطه عاشقانه او با کیت میدلتون کمک کرده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که حامی حمایت از رمانتیک او با کیت میدلتون کمک کرده است

12. When parents refuse, there is either an almighty bust-up or a continuing groundswell of discontent that lasts for weeks.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که والدین امتناع می کنند، یا فروپاشی بزرگی وجود دارد و یا افزایش continuing از نارضایتی که هفته ها طول می کشد
[ترجمه گوگل]هنگامی که والدین از این موضوع اجتناب می ورزند، یا یک مجتهد متعالی و یا یک محرک مداوم ناراحت کننده ای که هفته ها طول می کشد وجود دارد

13. David Tindle recounts: Minton was further exacerbated by the groundswell of interest in abstract art forming at this time.
[ترجمه ترگمان]دیوید Tindle نقل می کند: minton با افزایش توجه به شکل هنر انتزاعی در این زمان تشدید شد
[ترجمه گوگل]دیوید تیندل میگوید: مینتون با توجه به علاقه به هنر انتزاعی که در این زمان شکل میگیرد بیشتر شدت میگیرد

14. It was not primarily from the left that the groundswell of absolute pacifism emerged in the later 1930s.
[ترجمه ترگمان]این pacifism عمدتا از سمت چپ نبود که the absolute در اواخر دهه ۱۹۳۰ ظهور کردند
[ترجمه گوگل]این در درجه اول از سمت چپ نیست که پایهی آرامش مطلق در دهه 1930 ظاهر شد

پیشنهاد کاربران

اصلاح و بهبود
اصلاح پذیری


در مقابل موجی از مقاومت،

an increase of a feeling or opinion among a large group of people.

example:
There now seems to be a a groundswell
of anti - rich sentiment in the city.
به نظر میاد اکنون یک موج علیهِ
. افراد ثروتمند توی شهر راه افتاده.

در برابر موجی از مقاومت، موج سطحی ، طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس ، امواج سهمگین

groundswell ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: شور سیاسی
تعریف: حمایت مشتاقانۀ اکثر مردم یا طرفداران و اعضای رده های پایین یک حزب از خط مشی یا نامزد آن حزب


کلمات دیگر: