1. murky air
هوای گرفته
2. the murky corners of the windowless hall
گوشه های تاریک تالار بی پنجره
3. the murky waters of the angry river
آبهای گل آلود رودخانه ی خروشان
4. do not put your thoughts in murky sentences!
اندیشه های خود را در جملات مبهم نگنجان !
5. The light was too murky to continue playing.
[ترجمه ترگمان]نور بیش از آن تیره بود که به بازی ادامه دهد
[ترجمه گوگل]این نور برای ادامه بازی بسیار تاریک بود
6. She threw it into the river's murky depths.
[ترجمه ترگمان]آن را به اعماق تیره رودخانه پرت کرد
[ترجمه گوگل]او آن را به عمق شفاف رودخانه انداخت
7. The large lamplit room was murky with woodsmoke.
[ترجمه ترگمان]اتاق روشن و روشن از دود هیزم تیره بود
[ترجمه گوگل]اتاق بزرگ لامپلیت با گلدانهای چوبی شفاف بود
8. She had a decidedly murky past.
[ترجمه ترگمان]گذشته از این او گذشته ای نسب تا تیره داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال به طور اتفاقی تاریکه گذشته بود
9. The truth about your murky past is safe with me — my lips are sealed.
[ترجمه ترگمان]حقیقت گذشته تیره شما با من در امان است - لب هام بسته هستند
[ترجمه گوگل]حقیقت در مورد گذشته ی تاریک شما با من امن است - لب هایم مهر و موم شده است
10. He became involved in the murky world of international drug-dealing.
[ترجمه ترگمان]او در دنیای تیره معامله مواد مخدر بین المللی دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]او در دنیای مبهم فروش مواد مخدر بین المللی شرکت داشت
11. I don't want to get into the murky waters of family arguments.
[ترجمه ترگمان]نمی خواهم وارد آب های تیره و گنگ بحث خانوادگی بشوم
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم وارد آب های تاریک استدلال های خانواده باشم
12. At the end of the movie his murky past catches up with him.
[ترجمه ترگمان]در پایان فیلم گذشته his او را فرا می گیرد
[ترجمه گوگل]در پایان فیلم او پیش از ظهور خود با او روبرو است
13. There has been a murky conspiracy to keep them out of power.
[ترجمه ترگمان]این یک توطئه تیره است که آن ها را از قدرت بیرون نگه دارد
[ترجمه گوگل]توطئه ای تیره برای جلوگیری از قدرت آنها وجود داشته است
14. Rain poured down from the murky skies.
[ترجمه ترگمان]باران از آسمان تیره سرازیر شد
[ترجمه گوگل]باران از آسمان تاریک فرو ریخت
15. She gazed into the murky depths of the water.
[ترجمه ترگمان]به اعماق تیره آب خیره شد
[ترجمه گوگل]او به عمق شفاف آب نگاه کرد
16. The conversation got into the murky waters of jealousy and relationships.
[ترجمه ترگمان]گفتگو وارد آب های تیره حسادت و روابط شد
[ترجمه گوگل]مکالمه به آب های تاریک حسادت و روابط رسید