1. a fretful child
کودک ناآرام
2. Babies soon become fretful when they are tired or hungry.
[ترجمه ترگمان]وقتی که خسته یا گرسنه هستند نوزاد زود عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]وقتی خسته و یا گرسنه می شوند، بچه ها به زودی فریب می خورند
3. My brother is fretful because he is cutting his teeth.
[ترجمه ترگمان]برادرم عصبانی است چون دندان هایش را می کند
[ترجمه گوگل]برادر من ناخوشایند است زیرا دندان هایش را بریده است
4. The child was tired and fretful.
[ترجمه ترگمان]بچه خسته و عصبانی بود
[ترجمه گوگل]کودک خسته و ناخوشایند بود
5. They all looked tired and fretful after several unsuccessful trials.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند آزمایش ناموفق، همه خسته و عصبانی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]همه آنها پس از چندین محاکمه ناموفق خسته و ناامید شدند
6. A more cautious, fretful group you would rarely meet.
[ترجمه ترگمان]یک گروه پر جنب و جوشی که به ندرت ملاقات می کردید
[ترجمه گوگل]یک گروه محتاط و فریبنده که به ندرت ملاقات می کنید
7. All this makes Stephen fretful and peevish as well it might.
[ترجمه ترگمان]همه این ها باعث می شود که استفان fretful و دلخور بشود
[ترجمه گوگل]این همه باعث می شود که استفن وحشتناک و عصبی باشد
8. The boy appeared fretful and disappointed that he couldn't join the others on their excursions.
[ترجمه ترگمان]پسر ناراحت و ناراحت به نظر می رسید که نمی توانست در گردش های خود به دیگران ملحق شود
[ترجمه گوگل]این پسر ظاهرا ناامید و ناامید شد که نمی توانست دیگران را در سفرهای خود به دیگران بپیوندد
9. Iron Josh wasn't the only one made fretful by the delay.
[ترجمه ترگمان]جاش تنها کسی نبود که از این تاخیر ناراحت شده بود
[ترجمه گوگل]Iron Josh تنها کسی نبود که تاخیر ایجاد کند
10. The baby was tired and fretful.
[ترجمه ترگمان]بچه خسته و اخمو بود
[ترجمه گوگل]کودک خسته و ناخوشایند بود
11. A fretful wind was not enough to open them and shed light on the ruptured earth in which they lay.
[ترجمه ترگمان]باد تندی می وزید تا آن ها را باز کند و روی زمین پاره شده، که در آن آرمیده بودند، نور می پاشید
[ترجمه گوگل]باد فریبنده به اندازه کافی برای باز کردن آنها نبود و نور زمینی را که در آن قرار داشت، روشن می کرد
12. He paced alone in his room, too fretful at times even to read.
[ترجمه ترگمان]در اتاق خود تنها قدم می زد
[ترجمه گوگل]او به تنهایی در اتاق خود گام برداشت، حتی حتی برای خواندن نیز فریبنده بود
13. But Congress is in a dangerously fretful mood.
[ترجمه ترگمان]اما کنگره در حال حاضر به شدت عصبانی است
[ترجمه گوگل]اما کنگره در حالت خشن خطرناک است
14. She had likewise dropped her fretful complaining, and we found it a great comfort.
[ترجمه ترگمان]او همچنین شکایت و شکایت خود را از دست داده بود و ما آن را یک دلداری عالی یافتیم
[ترجمه گوگل]او همچنین شکایت ناخوشایند خود را رد کرد و ما آن را یک آسایش عالی یافتیم