کلمه جو
صفحه اصلی

duel


معنی : دوئل، جنگ تن بتن، دوئل کردن
معانی دیگر : هماورد، همداوی، مسابقه، نبرد تن به تن کردن، جنگ تن به تن، دوئل (نبرد رسمی بین دو نفر با حضور شهود که سابقا در اروپا مرسوم بود)

انگلیسی به فارسی

جنگ تن‌به‌تن، دوئل، دوئل کردن


انگلیسی به انگلیسی

• formal combat between two persons
fight a duel, engage in formal combat with another person
a duel is a fight between two people in which they use guns or swords in order to settle a quarrel.
you can refer to any conflict between two people or groups as a duel.

مترادف و متضاد

دوئل (اسم)
duel

جنگ تن بتن (اسم)
duel, single combat

دوئل کردن (فعل)
duel

fight


Synonyms: affair of honor, bout, challenge, engagement, fencing, joust, shootout, single combat, sword fight


جملات نمونه

1. the duel between conscience and lust
درگیری میان وجدان و شهوت

2. a verbal duel
نبرد زبانی،مبارزه ی لفظی

3. an artillery duel
تیراندازی متقابل توپخانه

4. ali challenged his opponent to a duel
علی حریف خود را به جنگ تن به تن دعوت کرد.

5. The two men fought a duel over the lady.
[ترجمه ترگمان]آن دو مرد با هم دوئل کردند
[ترجمه گوگل]دو مرد دوئل را بر بانوی جنگیدند

6. Feeling were so intense that they fought a duel.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که آن ها با دوئل مبارزه می کنند
[ترجمه گوگل]احساس شدید شد که با دوئل جنگیدند

7. He had killed a man in a duel.
[ترجمه ترگمان]او یک نفر را در دوئل کشته بود
[ترجمه گوگل]او مردی را در دوئل کشته بود

8. Mr William challenged the young man to a duel.
[ترجمه ترگمان]آقای ویلیام جوان را به دوئل دعوت کرد
[ترجمه گوگل]آقای ویلیام مرد جوان را به دوئل چالش کرد

9. The two teams are locked in a duel for first place.
[ترجمه ترگمان]این دو تیم برای اولین بار در یک جنگ تن به تن به سر می برند
[ترجمه گوگل]دو تیم در یک جایزه برای اولین بار قفل شده اند

10. The composer Strauss was once challenged to a duel.
[ترجمه ترگمان]او یک بار به عنوان یک دوئل به چالش کشیده شد
[ترجمه گوگل]آهنگساز اشتراوس زمانی به یک دوئل به چالش کشیده شد

11. Was the hazardous code of the duel a greater injustice than the unfairness of the law?
[ترجمه ترگمان]آیا قانون خطرناک مبارزه با بی عدالتی بیشتر از the قانون بود؟
[ترجمه گوگل]کد خطرناک دوئل یک بی عدالتی بزرگتر نسبت به ناسازگاری قانون بود؟

12. Bob Welch won a pitching duel with Jack Morris by the score of 3-
[ترجمه ترگمان]باب ولچ برای بازی با جک موریس به خاطر نمره ۳ برنده شد
[ترجمه گوگل]باب ولش با دو گل زنی با جک موریس با امتیاز 3-0

13. The duel carriageway A417 will run just 200 yards from their garden.
[ترجمه ترگمان]دوئل carriageway دو متر از باغ آن ها فاصله خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]A417 راهپیمایی دوئل فقط 200 متر از باغ خود را اجرا خواهد کرد

14. Tonia Kwiatkowski and Kyoko Ina duel for the third place on the podium.
[ترجمه ترگمان]tonia Kwiatkowski و Kyoko Ina برای سومین جایگاه روی سکو دویل می کنند
[ترجمه گوگل]Tonia Kwiatkowski و Kyoko Ina دوئل برای سومین جایزه در پدیوم

15. A verbal duel at the conference showed the depth of disagreement between the two countries.
[ترجمه ترگمان]یک دوئل شفاهی در این کنفرانس عمق اختلاف بین دو کشور را نشان داد
[ترجمه گوگل]دوئل کلامی در این کنفرانس نشانگر عمق اختلاف بین دو کشور بود

a verbal duel

نبرد زبانی، مبارزه‌ی لفظی


the duel between conscience and lust

درگیری میان وجدان و شهوت


an artillery duel

تیراندازی متقابل توپخانه


He dueled several people.

او با چندین نفر دوئل کرد.


پیشنهاد کاربران

رقابتی


کلمات دیگر: