1. Failure is the condiment that gives success its flavor.
[ترجمه Aryan] شکست چاشنی است که به موفقیت طعم می دهد
[ترجمه ترگمان]شکست condiment است که طعم آن را به موفقیت می بخشد
[ترجمه گوگل]ناهنجاری شیرینی است که طعم آن را به دست می آورد
2. Vlasic's brand would complement Heinz's ketchup, sauces and condiment business well, analysts said.
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران می گویند که برند Vlasic سس کچاپ، سس های سالاد و condiment را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]تحلیلگران گفتند که مارک Vlasic کچاپ، سس ها و ادویه ها را خوب می کند
3. Serve hot or cold as SAUCEa condiment to small game birds, pheasant, or meat dishes.
[ترجمه ترگمان]این غذا را به عنوان غذای گرم یا سرد سرو کنید به پرندگان کوچک بازی، قرقاول و یا غذاهای گوشتی
[ترجمه گوگل]به عنوان غذای SAUCEa به غذاهای پرنده ای کوچک، پستانداران یا غذاهای گوشتی خدمت گرم یا سرد بدهید
4. A condiment consisting of a thick, smooth - textured, spicy sauce usually made from tomatoes.
[ترجمه ترگمان]condiment شامل یک چاشنی ضخیم، با بافت صاف و تند معمولا از گوجه فرنگی ساخته می شود
[ترجمه گوگل]ادویه ای که حاوی یک سس ضخیم، صاف و بافتی و تند است که معمولا از گوجه فرنگی ساخته می شود
5. Chinese rhubarb eel, abluent go splanchnic add condiment edible of braise in soy sauce.
[ترجمه ترگمان]ماهی rhubarb چینی، abluent به splanchnic، edible condiment را به سس سویا اضافه می کند
[ترجمه گوگل]ماهی قزل آلائی رباب چینی، گلبرگ اسپلنچنیک، ادویه جات ترشی جات در سس سویا را اضافه کنید
6. International condiment industry is developing towards the direction of natural delicate nutrient, convinent and international.
[ترجمه ترگمان]صنعت condiment بین المللی در حال توسعه به سمت جهت مواد مغذی طبیعی، convinent و بین المللی است
[ترجمه گوگل]صنعت شیرینی سازی بین المللی در حال توسعه به سمت مواد مغذی ظریف طبیعی، convinent و بین المللی است
7. It has long been a precious condiment and food preservative.
[ترجمه ترگمان]مدت هاست که غذای گران بها و نگهدارنده غذا بوده است
[ترجمه گوگل]این مدت طولانی است که مواد معطر و مواد نگهدارنده غذای گرانبها است
8. The company mainly engaged in natural green condiment - sesame oil!
[ترجمه ترگمان]شرکت عمدتا در روغن زیتون سبز natural - sesame مشغول به کار است!
[ترجمه گوگل]این شرکت عمدتا در آشپزی سبز طبیعی - روغن کنجد مشغول به کار است
9. Besides being a condiment on breakfast cereals, are there any other uses for berries?
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، داشتن یک ادویه در cereals صبحانه هم برای تمشک استفاده می کنند؟
[ترجمه گوگل]علاوه بر داشتن یک ادویه برای غلات صبحانه، آیا دیگر برای انواع توت ها وجود دارد؟
10. By using the condiment produced By this factory, you could certainly make tasty dishes.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از condiment تولید شده توسط کارخانه، شما قطعا می توانید غذاهای خوش مزه تهیه کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از ادویه تولید شده توسط این کارخانه، شما مطمئنا می توانید غذاهای خوشمزه را ایجاد کنید
11. This may have to embrace the lovely condiment bottles, kitchen will have an intangible attraction.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است لازم باشد که شیشه های دوست داشتنی condiment را در آغوش گرفته باشد و آشپزخانه یک جذابیت نامشهود داشته باشد
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای پذیرش بطری های مزه ای دوست داشتنی، آشپزخانه جاذبه نامرئی داشته باشد
12. Friendship is not only the condiment but also the anodyne of life.
[ترجمه ترگمان]دوستی نه تنها the بلکه مسکن زندگی است
[ترجمه گوگل]دوستی نه تنها شیرینی، بلکه آنودنی زندگی است
13. Fish sauce is a traditional fermented condiment in coastal areas.
[ترجمه ترگمان]سس ماهی یک ماهی fermented سنتی در مناطق ساحلی است
[ترجمه گوگل]سس ماهی یک غذای سنتی تخمیر شده در مناطق ساحلی است
14. This is in contrast a condiment which is primarily a flavor added to another food item.
[ترجمه ترگمان]این در تضاد با condiment است که در درجه اول به یک مورد غذایی دیگر اضافه می شود
[ترجمه گوگل]این در مقابل یک ادویه است که عمدتا طعم اضافه شده به مورد دیگری از مواد غذایی است