1. the disproportion between incomes and expenses
عدم تناسب درآمدها و هزینه ها
2. Its length is rather disproportioned to its breadth.
[ترجمه ترگمان]طول آن نسبتا نزدیک به عرض آن است
[ترجمه گوگل]طول آن نسبت به عرض آن نسبتا ناسازگار است
3. The disproportion between x votes and no seats is apparent.
[ترجمه ترگمان]عدم تناسب بین رای x و بدون صندلی آشکار است
[ترجمه گوگل]اختلاف بین x رأی و بدون کرسی آشکار است
4. The North has a positive disproportion of higher education institutions, and so the intellectual power of centres of research.
[ترجمه ترگمان]شمال دارای عدم تناسب مثبت موسسات آموزش عالی و بنابراین قدرت عقلانی مراکز تحقیق است
[ترجمه گوگل]شمال دارای نابرابری مثبت از موسسات آموزش عالی است و بنابراین قدرت فکری مراکز تحقیقاتی
5. In recent years, the gender disproportion problem of newly - born population is growing more and more serious.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، مشکل نابرابری جنسیتی در جامعه تازه متولد شده، بیشتر و جدی تر می شود
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، مشکل نابرابری جنسیتی جمعیت تازه متولد شده در حال افزایش است و جدی تر
6. In my opinion, the bigger issue is the disproportion of the media coverage and the hypocrisy of some of your critics.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، مساله بزرگ تر عدم تناسب پوشش رسانه ای و ریاکاری برخی از منتقدان شما است
[ترجمه گوگل]به نظر من، مسئله بزرگتر، عدم تناسب پوشش رسانه ها و ریاکاری برخی منتقدان شما است
7. Due to the technology development disproportion of optical fiber transmission and electronics, the core router as network node has become the main bottleneck in the progress of modern networks.
[ترجمه ترگمان]با توجه به عدم تناسب توسعه فن آوری بین انتقال فیبر نوری و الکترونیک، مسیریاب اصلی به عنوان یک گره شبکه، تبدیل به محدودیت اصلی در پیشرفت شبکه های مدرن شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به عدم توسعه فن آوری توسعه انتقال فیبر نوری و الکترونیک، روتر هسته به عنوان گره شبکه تبدیل به تنگنای اصلی در پیشرفت شبکه های مدرن شده است
8. These particularities exhibited profoundly both in the utmost disproportion in dimensional distributions and multiplicity in the function that they could play.
[ترجمه ترگمان]این ویژگی ها، در توزیع ابعادی و تعدد در تابعی که می توانستند ایفا کنند، عمیقا به نمایش گذاشته شد
[ترجمه گوگل]این ویژگیها عمیقا به دو دسته تقسیم شده و چندگانه در عملکردی که آنها میتوانستند انجام دهد، به شدت ناپایدار بودند
9. This paper had discussed some questions about disproportion, orientation and rearrangement in Friedel—Crafts alkylation from the opinion of the kinetic control and thermodynamical control.
[ترجمه ترگمان]این مقاله در آلکیلاسیون فریدل - کرافت از نظر کنترل کینتیک و کنترل thermodynamical سوالاتی در مورد عدم تناسب، جهت گیری و ترتیب مجدد در آلکیلاسیون فریدل - کرافت به بحث گذاشته بود
[ترجمه گوگل]در این مقاله برخی از سوالات در مورد عدم تناسب، جهت گیری و بازآرایی در آلکیلینگ فریدل-صنایع دستی از نظر کنترل جنبشی و کنترل ترمودینامیکی بحث شده است
10. I felt a disproportion between my day-time and night-time knowledge of Chloe, between the intimacy that contact with her body implied and the largely unknown realms of the rest of her life.
[ترجمه ترگمان]بین من و زمان و زمان - زمان - زمان - زمان - زمان و آشنایی با کلویی را احساس کردم که ارتباط با بدن او به طور ضمنی و مشرف به قلمروهای مختلف زندگی او بود
[ترجمه گوگل]من احساس ناخوشایند بین دانش روزمره و شب چله Chloe، بین صمیمیت که تماس با بدن او معنی می شود و زمینه های به طور ناشناخته بقیه زندگی اش
11. It seems to me that you've got disproportion of lots of men, can your campaign to increase the proportion of women?
[ترجمه ترگمان]به نظر من شما عدم تناسب تعداد زیادی از مردان را دارید، آیا می توانید مبارزه خود را با افزایش نسبت به زنان افزایش دهید؟
[ترجمه گوگل]به نظر من به نظر شما تناسب زیادی از مردان وجود دارد، آیا کمپین شما برای افزایش نسبت زنان است؟
12. the disproportion between the extra responsibilities and the small salary increase.
[ترجمه ترگمان]عدم تناسب بین مسئولیت های اضافی و افزایش حقوق ناچیز
[ترجمه گوگل]عدم تناسب بین مسئولیت های اضافی و افزایش حقوق و دستمزد
13. Apart from any disproportion of the sexes, we might expect the more engaging females of a horde to be surrounded by suitors.
[ترجمه ترگمان]جدا از هر گونه عدم تناسب و عدم تناسب بین زن و مرد، ممکن است انتظار داشته باشیم که زنان بیشتری در میان گروهی قرار بگیرند که توسط خواستگاران محاصره شوند
[ترجمه گوگل]به غیر از هر گونه تناقض جنس، ما ممکن است انتظار داشته باشیم که زنان جذاب تر از یک گروه ترکان و مغولان توسط طرفداران احاطه شوند
14. You can see the disproportion between the font size and the size of the icons.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تناسب بین اندازه فونت و اندازه شمایل را ببینید
[ترجمه گوگل]شما می توانید تفاوت بین اندازه فونت و اندازه آیکون را ببینید