کلمه جو
صفحه اصلی

portend


معنی : پیش گویی کردن، از پیش خبر دادن، حاکی بودن، بد یمن بودن
معانی دیگر : شگون داشتن، (آمد و) نیامد داشتن، نحس بودن، شوم بودن، دلالت داشتن، خبردادن (از چیزی)، نشانه ی چیزی بودن، پیشنمایی کردن، پیش بینی کردن

انگلیسی به فارسی

از پیش خبر دادن، پیشگویی کردن، حاکی بودن


پیش فرض، بد یمن بودن، از پیش خبر دادن، حاکی بودن، پیش گویی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: portends, portending, portended
(1) تعریف: to serve as a sign or warning of; bode.
مترادف: augur, betoken, bode, forebode, foretell, foretoken, presage, prognosticate
مشابه: forecast, foreshadow, foreshow, forewarn, harbinger, omen, prefigure, promise, prophesy, signal, signify, threaten, warn

- The outbreak of war portends great hardship for the nation.
[ترجمه ترگمان] شیوع جنگ برای ملت سخت بود
[ترجمه گوگل] آغاز جنگ، سختی های بزرگی برای ملت است

(2) تعریف: to indicate or mean.
مترادف: bespeak, denote, indicate
مشابه: betoken, import, mean, signal, signify

• foretell, foreshadow (esp. a bad event); serve as a warning sign
if something portends something, it indicates what is likely to happen in the future; a formal word.

مترادف و متضاد

پیش گویی کردن (فعل)
forestall, presage, auspicate, bode, forespeak, foretell, foretoken, soothsay, portend, predict, presignify

از پیش خبر دادن (فعل)
forespeak, foretell, foreshadow, portend

حاکی بودن (فعل)
indicate, portend

بد یمن بودن (فعل)
portend

foreshadow, indicate


Synonyms: adumbrate, augur, be in the cards, bespeak, betoken, bode, call, crystal-ball, forebode, forecast, foreshow, foretell, foretoken, forewarn, harbinger, have a hunch, herald, hint, omen, point to, predict, premonish, presage, prognosticate, promise, prophesy, read, see coming, threaten, warn of


جملات نمونه

1. these strange events portend evil
این رویدادهای پیشنمایی عجیب و غریب شگون بدی دارند.

2. does a black cat portend trouble?
آیا گربه ی سیاه نحس است ؟

3. when will this war end no one can portend
هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که این جنگ کی تمام خواهد شد.

4. The change did not portend a basic improvement in social conditions.
[ترجمه ترگمان]این تغییر حاکی از بهبود اساسی در شرایط اجتماعی نبود
[ترجمه گوگل]تغییر اصلاحات اولیه در شرایط اجتماعی را پیش بینی نمی کرد

5. Rising infection rates portend a health-care disaster.
[ترجمه ترگمان]افزایش نرخ عفونت حاکی از یک فاجعه بهداشت و درمان است
[ترجمه گوگل]افزایش میزان عفونت، یک فاجعه مراقبت های بهداشتی است

6. What universal debauchery this might portend for our nation!
[ترجمه ترگمان]چه هرزگی جهانی، چه معنی می دهد برای ملت ما!
[ترجمه گوگل]این تخریب جهانی که ممکن است برای ملت ما مطرح شود!

7. It might portend something more: the beginning of an ideological countertrend.
[ترجمه ترگمان]این ممکن است یک چیز دیگر را نشان دهد: آغاز یک countertrend ایدئولوژیک
[ترجمه گوگل]این ممکن است چیزی آغازگر یک مبارزه ایدئولوژیک باشد

8. What does the rise of libertarianism portend for the future of the US?
[ترجمه ترگمان]ظهور libertarianism چه معنایی برای آینده ایالات متحده دارد؟
[ترجمه گوگل]ظهور آزادی خواهی گرایانه برای آینده آمریکا چیست؟

9. Overcast skies portend a rough day for boats on Iceland's Lake Myvatn.
[ترجمه ترگمان]آسمان Overcast حاکی از یک روز سخت برای قایق سواری در دریاچه s ایسلند است
[ترجمه گوگل]آسمان پوشیده از ابرها برای روزهای قهوه ای در دریاچه ای مینات ایسلند است

10. Posterior multifragmentation of the femoral neck: Does it portend a poor outcome in internally fixed intracapsular hip fractures?
[ترجمه ترگمان]multifragmentation پشتی گردن استخوان ران: آیا این امر حاکی از یک نتیجه ضعیف در شکستگی های ثابت درون لگن است؟
[ترجمه گوگل]چند قطعه پشتی گردن فمورال آیا نتایج ضعیف در شکستگی های داخلی داخل قاعده لگن ثابت است؟

11. What do these strange events portend?
[ترجمه ترگمان]این حوادث عجیب چه معنی داشت؟
[ترجمه گوگل]این رویدادهای عجیب و غریب چیست؟

12. Less emphasis on mortgage payments portend higher delinquency rates and perhaps even more foreclosures.
[ترجمه ترگمان]تاکید کمتری بر پرداخت وام مسکن حاکی از میزان بزهکاری بالاتر و شاید حتی داشتن املاک سلب شده در آن است
[ترجمه گوگل]تأکید کمتر بر روی وام های مسکن، نرخ های بزهکاری بالاتر و احتمالا سلب حق اقامه دعوی را بیشتر می کند

13. They may or may not portend a collapse of civilization.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است یا نباشند یا ممکن است حاکی از سقوط تمدن نباشند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است یک فروپاشی تمدن را پیش بینی کنند

14. These clouds are ominous. They portend a severe storm.
[ترجمه ترگمان]این ابرها شوم هستند آن ها حاکی از یک طوفان شدید هستند
[ترجمه گوگل]این ابرها شومند آنها یک طوفان شدید دارند

These strange events portend evil.

این رویدادهای پیشنمایی عجیب و غریب شگون بدی دارند.


does a black cat portend trouble?

آیا گربه‌ی سیاه نحس است؟


His resignation portends the Democrats' defeat in the coming elections.

استعفای او نشانه‌ی شکست دموکرات‌ها در انتخابات آینده است.


When will this war end no one can portend.

هیچ‌کس نمی‌تواند پیش‌بینی کند که این جنگ کی تمام خواهد شد.


پیشنهاد کاربران

حکایت کردن/داشتن

پیش گویی.
Presage

the eclipses portend some major events"

یمن بد داشتن. حاکی از چیز بدی بودن

Does black cat poetend evil?

حالت اسمی: هشدار


کلمات دیگر: