کلمه جو
صفحه اصلی

demonize


(تبدیل به دیو یا روح خبیث کردن) دیو کردن، دیو اسا کردن، دیوسان کردن، دیوانه کردن

انگلیسی به فارسی

(تبدیل به دیو یا روح خبیث کردن) دیو کردن


(زیر نفوذ ارواح خبیث درآوردن) دیو‌زده کردن، دیو سار کردن، جن‌زده کردن


شیطانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• make into a demon, transform into a devil; attribute devilish characteristics to someone (also demonise)

جملات نمونه

1. Each side began to demonize the other.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف شروع به اهریمنی شدن کردند
[ترجمه گوگل]هر طرف شروع به دزدی کردن دیگران کرد

2. But nobody demonized the opposition to greater effect than did Clinton strategist James Carville during the 199presidential campaign.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ کس مخالفت خود را با تاثیر بیشتری نسبت به استراتژیست کلینتون، جیمز Carville در طی رقابت ۱۹۹ ریاست جمهوری نشان نداد
[ترجمه گوگل]اما هیچکدام از مخالفت ها را به نفع تاثیر بیشتر نسبت به جیمز کارویل، استراتژیست کلینتون در دوران انتخابات سال 1970، مخالفت نکرد

3. Hatch started off demonizing a Clinton appointee who let four likely cocaine dealers free on an iffy technicality.
[ترجمه ترگمان]هچ از برخورد با a که چهار تن از فروشندگان احتمالی کوکائین را به عنوان یک تشریفات قانونی معاف کرده بود اخراج شد
[ترجمه گوگل]هچ شروع به دین زدن یک معاون کلینتون کرد که اجازه دادن به چهار نماینده مجاز کوکائین را به صورت رایگان در اختیارش قرار داد

4. If he didn't have people like me to demonize, where would he be?
[ترجمه ترگمان]اگر او افرادی مثل من را به وجود نیاورد، او کجا خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]اگر او مردمی مثل من را نفهمید، کجاست؟

5. I think if we demonize TV as a ‘waste oftime’ that isn’t productive, then perhaps we can say the same about almostanything we do in life.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم اگر تلویزیون را به عنوان یک \"oftime زباله\" تجزیه کنیم که سازنده نباشد، پس شاید بتوانیم درباره almostanything که در زندگی انجام می دهیم، صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اگر تلویزیون را به عنوان 'اتلاف وقت' که تولیدی نیست، دینامیک کنیم، شاید بتوانیم در مورد تقریبا هر چیزی که ما در زندگی انجام می دهیم، همان را بیان کنیم

6. It was wrong to demonize our service members in Vietnam;to canonize them now is wrong as well.
[ترجمه ترگمان]اشتباه کردن اعضای سرویس ما در ویتنام اشتباه بود؛ چرا که اکنون آن ها اشتباه می کنند
[ترجمه گوگل]این اشتباه بود که اعضای سرویس ما را در ویتنام محاصره کنیم؛ اکنون هم اشتباه است

7. Those who patronize other people, demonize those they disagree with, or disregard foreign cultures as primitive have come to seem foolish.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که از مردم دیگر حمایت می کنند، از آن هایی که با آن ها مخالف نیستند مخالفت می کنند و یا به فرهنگ های خارجی بی توجهی می کنند که به نظر احمقانه می رسند
[ترجمه گوگل]کسانی که از دیگران حمایت می کنند، کسانی را که با آنها مخالفت می کنند، دین زدگی می دهند یا فرهنگ های خارجی را به عنوان بدوی بی توجهی می کنند، به نظر می رسد احمقانه است

8. Still, I didn’t want to demonize Gingrich and his crowd as they had done to us.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من نمی خواستم گینگریچ و جمعیت او را همانطور که برای ما انجام داده بودند، ببینم
[ترجمه گوگل]با این حال، من نمی خواهم که گینگریچ و جمعیتش را همانند آنچه که برای ما انجام داده بود آشکار سازیم

9. It should not be used to demonize the desire or drive for wealth, per se.
[ترجمه ترگمان]آن نباید برای کاهش میل یا حرکت به سمت ثروت، به خودی خود استفاده شود
[ترجمه گوگل]این نباید مورد استفاده برای تمسخر به میل و یا رانندگی برای ثروت باشد

10. HEATHER HEIMAN: "We try not to demonize or vilify the international marriage brokerage industry as a whole. "
[ترجمه ترگمان]Heather HEIMAN: \" ما سعی می کنیم صنعت کارگزاری ازدواج بین المللی را به عنوان یک کل بدنام یا بدنام کنیم \"
[ترجمه گوگل]HEATHER HEIMAN: 'ما سعی نمی کنیم که جامعه بین المللی کارگزاری ازدواج را به کلی از بین ببریم '

11. But they’d rather demonize.
[ترجمه ترگمان]اما آن ها کمی اهریمنی هستند
[ترجمه گوگل]اما آنها دلشان میخواهد

12. Imaged in such terms, the sodomite indeed became the supreme instance of the demonized other.
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی، sodomite به عنوان نمونه عالی دیگری به نام demonized تبدیل شد
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، از نظر محتوا، محکومیت به طور عام به عنوان یکی از اعراب شیطانی تبدیل شد

13. Time and again, this issue has been used to divide and inflame - – and to demonize people.
[ترجمه ترگمان]بارها و بارها این مساله برای تقسیم و inflame - - و برای مردم demonize استفاده شده است
[ترجمه گوگل]بارها و بارها، این مسئله برای تقسیم و برانگیختن استفاده شده است و مردم را دمیده می کند

14. Great states and great men do not fear the little guy so much that they demonize him, outlaw the expression of his views, or throw him in prison.
[ترجمه ترگمان]ایالات بزرگ و مردان بزرگ از این مرد کوچک می ترسند که او را اهریمنی جلوه دهند، و در بیان نظرات او، و یا او را به زندان بیندازند
[ترجمه گوگل]ایالت های بزرگ و مردان عالی از شخص کوچک بسیار نترسید که آنها را دمیده می کند، بیان دیدگاه های خود را غیر قانونی می کند یا او را در زندان پرتاب می کند

پیشنهاد کاربران

شیطانی نشان دادن - شیطانی تصویر کردن

بد جلوه دادن

به عنوان شرور و تهدیدآمیز


کلمات دیگر: