حساب (زمان یا اقلام و غیره) را نگهداشتن
keep count
حساب (زمان یا اقلام و غیره) را نگهداشتن
جملات نمونه
1. The teacher kept count of the boys in the swimming-pool.
[ترجمه ترگمان]معلم بچه ها را در استخر نگه داشته بود
[ترجمه گوگل]معلم شمار پسران در استخر را شمرد
[ترجمه گوگل]معلم شمار پسران در استخر را شمرد
2. The authorities say they are not able to keep count of the bodies still being found as helicopters search the area.
[ترجمه ترگمان]به گفته مقامات، آن ها قادر به نگهداری از اجساد هنوز در جستجوی بالگردها در منطقه نیستند
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که قادر به نگه داشتن شمار اندکی از بدن هایی هستند که هنوز هم به عنوان هلیکوپتر ها پیدا می شوند
[ترجمه گوگل]مقامات می گویند که قادر به نگه داشتن شمار اندکی از بدن هایی هستند که هنوز هم به عنوان هلیکوپتر ها پیدا می شوند
3. We need a better system of keeping count of the people who attend our concerts.
[ترجمه ترگمان]ما به یک سیستم بهتر برای نگهداری از افرادی نیاز داریم که در کنسرت های ما شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]ما نیاز به یک سیستم بهتر برای حفظ تعداد افرادی که در کنسرت شرکت می کنند
[ترجمه گوگل]ما نیاز به یک سیستم بهتر برای حفظ تعداد افرادی که در کنسرت شرکت می کنند
4. I'm trying to lose weight, so I'm keeping count of the number of calories I eat every day.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم وزن کم کنم، بنابراین تعداد the کالری که هر روز می خورم رو نگه می دارم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم وزن کم کنم، بنابراین تعداد شمار کالری هایی که هر روز بخورم نگهداری می کنم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم وزن کم کنم، بنابراین تعداد شمار کالری هایی که هر روز بخورم نگهداری می کنم
5. I never manage to keep count of what I spend on my credit card.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نمی تونم حساب کاری رو که روی کارت اعتباری من خرج می کنه، نگه دارم
[ترجمه گوگل]من هرگز موفق به نگهداری از آنچه که بر روی کارت اعتباری من خرج می کنم، نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]من هرگز موفق به نگهداری از آنچه که بر روی کارت اعتباری من خرج می کنم، نگهداری می شود
6. He started taking apart the engineering of the scene, keeping count of the timing in his head.
[ترجمه ترگمان]او شروع به جدا کردن مهندسی صحنه کرد و زمان بندی را در سرش نگه داشت
[ترجمه گوگل]او شروع به جمع آوری مهندسی صحنه کرد و شمارش زمان را در سرش انجام داد
[ترجمه گوگل]او شروع به جمع آوری مهندسی صحنه کرد و شمارش زمان را در سرش انجام داد
7. After that he no longer bothered to keep count.
[ترجمه ترگمان]پس از آن دیگر به خود زحمت نداد تا کنت را نگه دارد
[ترجمه گوگل]پس از آن او دیگر نگران نگه داشتن شمارش نیست
[ترجمه گوگل]پس از آن او دیگر نگران نگه داشتن شمارش نیست
8. The Local kept count of the union dead.
[ترجمه ترگمان]آمار کشته شدگان محلی به شمار می رفت
[ترجمه گوگل]محلی محاسبه شده از اتحادیه مرده نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]محلی محاسبه شده از اتحادیه مرده نگهداری می شود
9. Are you keeping count of how many people you've invited?
[ترجمه ترگمان]تو حساب چند نفر رو که دعوت کردی نگه می داری؟
[ترجمه گوگل]آیا شمار زیادی از افرادی را که دعوت کرده اید نگهداری می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شمار زیادی از افرادی را که دعوت کرده اید نگهداری می کنید؟
10. The Indians cut notches on a stick to keep count of numbers.
[ترجمه ترگمان]هندی ها روی چوبی که حساب اعداد را نگه می داشت، سنگ می انداختند
[ترجمه گوگل]سرخپوستان بر روی یک چوب چوب بریده و تعداد شمارش را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]سرخپوستان بر روی یک چوب چوب بریده و تعداد شمارش را حفظ می کنند
11. I never keep count of what I spent on my credit card.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت count رو که توی کارت اعتباری من خرج کردم، نگه نمی دارم
[ترجمه گوگل]من هرگز از آنچه که بر روی کارت اعتباری من گذرانده ام، حساب نمی کنم
[ترجمه گوگل]من هرگز از آنچه که بر روی کارت اعتباری من گذرانده ام، حساب نمی کنم
12. Keep count of your return visits to our site.
[ترجمه ترگمان] count رو به محل ما باز کن
[ترجمه گوگل]تعداد بازدید های بازگشت خود را به سایت ما ادامه دهید
[ترجمه گوگل]تعداد بازدید های بازگشت خود را به سایت ما ادامه دهید
13. One is, how does the mother keep count of how many sons she has conceived?
[ترجمه ترگمان]یکی این است که مادر چگونه تعداد فرزندان خود را به حساب می آورد؟
[ترجمه گوگل]یکی این است که مادر چگونه شمار زیادی از پسران را می فهمد؟
[ترجمه گوگل]یکی این است که مادر چگونه شمار زیادی از پسران را می فهمد؟
14. I can not keep count of the new books I bought this year.
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم از کتاب های جدید که امسال خریدم رو نگه دارم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم شمارۀ کتاب های جدیدی که در سال جاری خریدم را حفظ کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم شمارۀ کتاب های جدیدی که در سال جاری خریدم را حفظ کنم
15. Your job will keep count of what we cook and how much is thrown out.
[ترجمه ترگمان]کار تو به حساب کاری که ما می کنیم رو نگه می داره و اینکه چقدر از اینجا دور شده
[ترجمه گوگل]شغل شما شمارش را از آنچه که ما طبخ می کنیم و چه مقدار از آن پرتاب می شود، حفظ خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]شغل شما شمارش را از آنچه که ما طبخ می کنیم و چه مقدار از آن پرتاب می شود، حفظ خواهیم کرد
پیشنهاد کاربران
حساب کتاب
کلمات دیگر: