کلمه جو
صفحه اصلی

histrionics


معنی : ظاهر سازی، نمایش، صحنه سازی، اجراء نمایش
معانی دیگر : هنرهای دراماتیک، بازیگری، هنرپیشگی و به صحنه آوری

انگلیسی به فارسی

نمایش، اجرا نمایش، ظاهرسازی، صحنه سازی


هیستریونیک، صحنه سازی، ظاهر سازی، نمایش، اجراء نمایش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (usu. used with a pl. verb) overly dramatic, emotional, or affected behavior.

(2) تعریف: (used with a sing. verb) acting and the techniques of acting.
مشابه: acting

• theatrical performance; acting; overly dramatic or exaggerated speech or actions

مترادف و متضاد

ظاهرسازی (اسم)
affectation, pretense, simulation, histrionics, humbuggery, hypocrisy

نمایش (اسم)
amusement, performance, play, display, show, appearance, demonstration, ostentation, histrionics, representation, presentation, exhibition, portrayal, parade, presentment, staging, showing, exposure, drama, flare, spectacle

صحنه سازی (اسم)
histrionics, scenery

اجراء نمایش (اسم)
histrionics

theatrics


Synonyms: dramatics, dramatization, performance, performing


جملات نمونه

1. I'd had enough of Lydia's histrionics.
[ترجمه ترگمان] به اندازه کافی بازی لیدیا رو داشتم
[ترجمه گوگل]من تا به حال به اندازه کافی از تاریخچه لیدیا بود

2. She was used to her mother's histrionics.
[ترجمه ترگمان]او به بازی مادرش عادت داشت
[ترجمه گوگل]او به نامحرم مادرش مورد استفاده قرار گرفت

3. Gone, maybe, are the famed histrionics but in their place is an assuredness which hints at a new maturity.
[ترجمه ترگمان]شاید، معروف هستند اما در جای آن ها an است که به یک بلوغ جدید اشاره می کند
[ترجمه گوگل]شاید، شاید، هنجارهای معروف هستند، اما در جای خود، اطمینان است که به بلوغ جدید اشاره دارد

4. Sanchez's touchline histrionics evoked memories of some of Martin O'Neill's maddest moments on the same turf.
[ترجمه ترگمان]نمایش touchline سانچز، خاطرات چند لحظه از Martin مارتین O را در همان چمن زار به یاد آورد
[ترجمه گوگل]دستاوردهای لنچهای سانچز خاطرات برخی از لحظات مضحک مارتین اونیل را در همان چاله به تصویر کشیدند

5. Their glances only drove him to greater histrionics.
[ترجمه ترگمان]نگاه آن ها فقط او را به نمایش نمایشی بیشتری می برد
[ترجمه گوگل]نگاهی به آنها فقط به اوج خود رسیده است

6. After Jett's histrionics, I didn't know how much more I could take.
[ترجمه ترگمان]بعد از نمایش Jett، نمی دونستم چقدر دیگه میتونم تحمل کنم
[ترجمه گوگل]پس از جشنواره ی جت، من نمی دانستم چقدر بیشتر می توانم بگیرم

7. That act, after all the histrionics from his team-mates in this series, sparked off an ugly reaction.
[ترجمه ترگمان]این عمل، بعد از همه the از طرف همکارانش در این سری، منجر به واکنش زشتی شد
[ترجمه گوگل]این عمل، پس از اینکه همه بازیگران هالیوود از طرفداران تیمش در این سری، یک واکنش زشت ایجاد کردند

8. He accused me of histrionics and dubbed me Sarah Bernhardt, after the crown princess of stage and silent movie melodrama.
[ترجمه ترگمان]او من را به نمایش اجر کرد و به من سارا برنهارت اشاره کرد و بعد از تاج و stage نمایش فیلم های صامت سینما به من لقب داد
[ترجمه گوگل]او مرا متهم کرد از سنتورها و سارا برناردت، بعد از شاهزاده خانم صحنه و ملودرام فیلم سکوت را به من داد

9. Turning her histrionics down gives us a chance to watch the many wondrous things she can do well.
[ترجمه ترگمان]نمایش اجر او به ما فرصتی می دهد تا کاره ای شگفت انگیزی را که می تواند انجام دهد تماشا کنیم
[ترجمه گوگل]در حال تبدیل شدن به اوضاع و احوال او به ما فرصت می دهد تا بسیاری از موارد شگفت انگیز او را به خوبی انجام دهد

10. These squabbling Tolstoys and their stilted histrionics were conceited and exasperating.
[ترجمه ترگمان]این squabbling و histrionics stilted و histrionics their، مغرور و exasperating بودند
[ترجمه گوگل]این توطئه ها و ستیزه جویی های آنها درهم شکسته و خشمگین بودند

11. In this phase, the shouts and histrionics will abate somewhat.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، فریادها و histrionics تا حدودی فروکش خواهند کرد
[ترجمه گوگل]در این فاز، فریادها و هنجارها تا حدودی کاهش می یابد

12. There were no histrionics, no climbing through the stands to greet her family and friends. Instead, Li sat calmly on her chair and let it all sink in.
[ترجمه ترگمان]نمایشی در کار نبود، بدون اینکه از جایگاه تماشاگران بالا برود تا به خانواده اش و دوستان خوش آمد بگوید در عوض، لی آرام روی صندلی اش نشست و اجازه داد که همه چیز در حال غرق شدن باشد
[ترجمه گوگل]هیچ جشنواره ای وجود نداشت، هیچ کوهنوردی از طریق غرفه ها به خانواده و دوستانش تبریک نمی گفت در عوض، لی به آرامی روی صندلی خود نشست و اجازه داد همه آن را غرق در

13. Sex is used by histrionics to prop up their self-esteem and to regulate their labile sense of self-worth.
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد اعتماد به نفس خود و تنظیم حس labile به ارزش خود، از سوی histrionics برای حمایت از عزت نفس استفاده می شود
[ترجمه گوگل]سکس با استفاده از روش های هورمونیک برای تقویت اعتماد به نفس و تنظیم احساس حساس خود به ارزش خود استفاده می شود

14. Histrionics are, therefore, "inappropriately seductive" and have multiple sexual liaisons and partners.
[ترجمه ترگمان]بنابراین histrionics \"بسیار گمراه کننده\" هستند و روابط و روابط جنسی متعددی دارند
[ترجمه گوگل]بنابراین، Histrionics 'ناخوشایند گمراه کننده' و چندین ارتباط جنسی و همکاران

15. I laughed at his histrionics .
[ترجمه ترگمان]من به بازی هاش خندیدم
[ترجمه گوگل]من در اوقات فراغتش خندیدم

پیشنهاد کاربران

ننه من غریبم درآوردن

کولی بازی در آوردن

ریاکاری، ظاهرسازی

نقش بازی کردن

رفتار نمایشی و اغراق آمیز

تظاهر


کلمات دیگر: