• (slang) satisfied, satiated; drunk, intoxicated
primed
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. he primed the pump by pouring in water until the suction was established
او آب در داخل تلمبه ریخت تا عمل مکیدن برقرار شود و تلمبه به کار بیافتد.
2. a team primed for a game
یک تیم که برای مسابقه آماده شده است
3. the witness had been primed about what to say
به شاهد تعلیم داده بودند که چه بگوید.
4. Arnold primed her for her duties.
[ترجمه ترگمان] آرنولد \"اونو برای انجام دادن وظایف خودش میذاشت\"
[ترجمه گوگل]آرنولد او را برای وظایفش آماده کرد
[ترجمه گوگل]آرنولد او را برای وظایفش آماده کرد
5. We were well primed for the journey with a big breakfast.
[ترجمه ترگمان]برای سفر با یک صبحانه بزرگ آماده بودیم
[ترجمه گوگل]ما برای سفر با یک صبحانه بزرگ آماده شدیم
[ترجمه گوگل]ما برای سفر با یک صبحانه بزرگ آماده شدیم
6. They had been primed with good advice.
[ترجمه ترگمان]آن ها با پند و اندرز آراسته شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با مشاوره خوب پر شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها با مشاوره خوب پر شده بودند
7. He had a shower and primed himself for action.
[ترجمه ترگمان]او یک دوش داشت و خود را برای حرکت آماده می کرد
[ترجمه گوگل]او دوش داشت و خود را برای اقدام آماده می کرد
[ترجمه گوگل]او دوش داشت و خود را برای اقدام آماده می کرد
8. As a reporter, you must be well primed with facts before you start to write your article.
[ترجمه ترگمان]شما به عنوان یک گزارشگر باید قبل از اینکه شروع به نوشتن مقاله خود کنید، با حقایق آشنا شوید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خبرنگار، قبل از اینکه شروع به نوشتن مقاله کنید، باید با واقعیت ها به خوبی پیش بروید
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خبرنگار، قبل از اینکه شروع به نوشتن مقاله کنید، باید با واقعیت ها به خوبی پیش بروید
9. I'd been primed so I knew not to mention her son.
[ترجمه ترگمان]من primed بودم که به پسر او اشاره نکنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شده بودم، بنابراین می دانستم که پسر او را ذکر نکنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شده بودم، بنابراین می دانستم که پسر او را ذکر نکنم
10. The witness had been primed by a lawyer.
[ترجمه ترگمان]شاهد توسط یه وکیل حاضر شده بوده
[ترجمه گوگل]شاهد یک وکیل بوده است
[ترجمه گوگل]شاهد یک وکیل بوده است
11. The party representative had been well primed with the facts by party headquarters.
[ترجمه ترگمان]نماینده حزب به خوبی با حقایق اعلام شده توسط مقر حزب آماده شده بود
[ترجمه گوگل]نماینده حزب با واقعیت های ستاد حزب به خوبی پیش رفته بود
[ترجمه گوگل]نماینده حزب با واقعیت های ستاد حزب به خوبی پیش رفته بود
12. The press corps was primed to leap to the defense of the fired officials.
[ترجمه ترگمان]گروه خبری آماده شد که به دفاع از مقامات برکنار شده اقدام کند
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران برای تسریع در دفاع از مقامات اخراج شد
[ترجمه گوگل]سپاه پاسداران برای تسریع در دفاع از مقامات اخراج شد
13. The bomb was primed, ready to explode.
[ترجمه ترگمان]بمب آماده انفجار شد
[ترجمه گوگل]این بمب پر شده بود، آماده انفجار بود
[ترجمه گوگل]این بمب پر شده بود، آماده انفجار بود
14. They have primed the explosive device.
[ترجمه ترگمان]آن ها وسیله انفجاری را آماده کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها مواد منفجره را آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها مواد منفجره را آغاز کرده اند
پیشنهاد کاربران
آماده
دارای شرایط مناسب
با بنیه
دارای شرایط مناسب
با بنیه
immunologically activated by initial exposure to antigen; said of cells of the immune system
کلمات دیگر: