کلمه جو
صفحه اصلی

tragic flaw


نقطه ی ضعف قهرمان سوگمایش (که موجب تباهی او می شود)، غرور، نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان

انگلیسی به فارسی

نقیصه یاخدشه در زندگی قهرمان


نقص غم انگیز


مترادف و متضاد

character flaw


Synonyms: Achilles' heel, chink in one's armor, fatal flaw, tragic flaw, vulnerability, weak point


جملات نمونه

1. Tragic flaw? It's new to me.
[ترجمه ترگمان]عیب غم انگیز؟ برای من تازگی دارد
[ترجمه گوگل]نقص تراژیک؟ این برای من تازه است

2. If there is any tragic flaw in her character, the playwright has turned the blind-spot to it and evidently wishes us to do the same.
[ترجمه ترگمان]اگر عیب و نقصی در شخصیت او وجود داشته باشد، هنرپیشه صحنه کور را روشن کرده و ظاهرا مایل است که ما هم همین کار را بکنیم
[ترجمه گوگل]اگر نقص غم انگیزی در شخصیت او وجود داشته باشد، نمایشنامهنویس نقطه کور را به آن تبدیل کرده است و آشکارا آرزو می کند که ما همین کار را انجام دهیم

3. It may well be our tragic flaw, seeing City as our Mindless Evolution, irreversible, Man's way of changing, not Biological?
[ترجمه ترگمان]شاید این عیب tragic ما باشد، دیدن شهر به عنوان تکامل mindless، تغییر ناپذیر، روش انسان در حال تغییر، نه بیولوژیکی؟
[ترجمه گوگل]این ممکن است نقص غم انگیز ما باشد، دیدن شهر به عنوان تکامل غیر مادی ما، برگشت ناپذیر، راه انسان برای تغییر، نه بیولوژیکی؟

4. The tragic flaw of Italian history raises the question of what can be done to replace a failed-state government structure with one that works.
[ترجمه ترگمان]عیب غم انگیز تاریخ ایتالیا این سوال را مطرح می کند که چه کاری می تواند برای جایگزینی یک ساختار دولتی با شکست مواجه شود که یکی از آن ها کارساز باشد
[ترجمه گوگل]نقص غم انگیز تاریخ ایتالیا سوال می کند که چه چیزی می تواند برای جایگزینی یک ساختار دولتی شکست خورده دولت با آن کار کند

5. Lack of honesty to ones - self is often a tragic flaw in first time entrepreneurs.
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت به افراد - خود - اغلب یک عیب غم انگیز در اولین بار است که کارآفرینان در آن کار می کنند
[ترجمه گوگل]عدم صداقت به آن ها - خود اغلب یک نقص غم انگیز در اولین بار کارآفرینان است

6. However, the fundamental reason of his tragedy lies in his tragic flaw, that is, he always hesitates and lives in illusion rather than reality.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دلیل اصلی تراژدی او در عیب tragic او نهفته است، یعنی او همیشه دودل است و به جای واقعیت در فریب زندگی می کند
[ترجمه گوگل]با این حال، دلیل اساسی تراژدی او در نقص غم انگیز اوست، یعنی او همیشه دلمشغولی و زندگی در توهم به جای واقعیت دارد

7. Now, if you were to just pop over to the PS and set the environment variable DISPLAY to, for instance, "laptop:0. 0", and run an xterm, you'd discover a tragic flaw in this scheme: Permission denied.
[ترجمه ترگمان]حالا، اگر شما فقط به سمت PS بروید و متغیر محیطی را برای مثال، \"لپ تاپ: ۰\" تنظیم کنید \" \" \" \" \"و\" xterm X \"، یک نقص tragic در این طرح کشف خواهید کرد: اجازه داده نشد
[ترجمه گوگل]حالا اگر شما مجبور شدید به PS برسید و متغیر محیطی DISPLAY را به عنوان مثال، 'laptop 0 0' تنظیم کنید و xterm را اجرا کنید، می توانید یک نقص غم انگیز را در این طرح کشف کنید مجوز منع شده است

8. This confused sense of reality and possibility turns out Brutus's tragic flaw that underlies all the major decisions he makes and consequently results in his own ruin.
[ترجمه ترگمان]این حس مبهم واقعیت و امکان، عیب tragic است که زیربنای همه تصمیمات اصلی است که او می سازد و در نتیجه منجر به نابودی خودش می شود
[ترجمه گوگل]این احساس گمشده واقعیت و احتمال، نقص غم انگیز بروتو است که بر پایه همه تصمیمات اصلی او است و در نتیجه باعث ویرانی خود می شود

پیشنهاد کاربران

tragic flaw ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: نقطه ضعف قهرمان
تعریف: نقصی در شخصیت قهرمانِ اصلی سوگنامه که سرانجام باعث سقوط و تباهی او می شود


کلمات دیگر: