corporativism صنف، اتحادیه، شرکت گرایی
corporatism
corporativism صنف، اتحادیه، شرکت گرایی
انگلیسی به فارسی
( corporativism ) صنف، اتحادیه، شرکتگرایی
corporatism
انگلیسی به انگلیسی
• corporatism refers to the organization and control of a country by self-interest groups who share a common profession or outlook; used showing disapproval.
جملات نمونه
1. "The age of corporatism must be put firmly behind us," he proclaimed.
[ترجمه ترگمان]او اعلام کرد: \" عصر of باید محکم پشت سر ما قرار گیرد \"
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد: 'سن corporatism باید کاملا پشت سر ما قرار گیرد '
[ترجمه گوگل]او اعلام کرد: 'سن corporatism باید کاملا پشت سر ما قرار گیرد '
2. In this situation it is argued that corporatism, or tripartism, better captures the reality of crucial state-interest-group relations.
[ترجمه ترگمان]در این وضعیت، استدلال می شود که corporatism، یا tripartism، بهتر است واقعیت روابط مهم گروه - منافع را بدست آورد
[ترجمه گوگل]در این وضعیت استدلال می شود که سهامداران، یا سهگانه، بهتر واقعیت روابط مهم دولتی را در نظر می گیرند
[ترجمه گوگل]در این وضعیت استدلال می شود که سهامداران، یا سهگانه، بهتر واقعیت روابط مهم دولتی را در نظر می گیرند
3. Before getting to grips with the corporatism as such, it is worth looking at the idea of the local state.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که با corporatism هماهنگ شوید، ارزشش را دارد که به ایده دولت محلی نگاه کنید
[ترجمه گوگل]قبل از برخورد با شرکتهای خصوصی، این ارزش به نظر ایده دولت محلی است
[ترجمه گوگل]قبل از برخورد با شرکتهای خصوصی، این ارزش به نظر ایده دولت محلی است
4. In liberal corporatism the institutional distinctiveness of the state becomes obscured.
[ترجمه ترگمان]در آزادی لیبرال، تمایز سازمانی دولت مبهم می شود
[ترجمه گوگل]در فساد اخلاقی لیبرال، تمایزات نهادی دولت خیره کننده می شود
[ترجمه گوگل]در فساد اخلاقی لیبرال، تمایزات نهادی دولت خیره کننده می شود
5. This inherent tendency towards corporatism seems less inevitable in the late 1980s but we will return to it below.
[ترجمه ترگمان]این تمایل ذاتی به corporatism در اواخر دهه ۱۹۸۰ اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، اما ما در پایین به آن باز خواهیم گشت
[ترجمه گوگل]این گرایش ذاتی نسبت به corporatism در اواخر 1980s اجتناب ناپذیر است، اما ما به آن را به پایین بازگشت
[ترجمه گوگل]این گرایش ذاتی نسبت به corporatism در اواخر 1980s اجتناب ناپذیر است، اما ما به آن را به پایین بازگشت
6. Economic policy Research on corporatism has largely been confined to the level of the political centre of the nation state.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات سیاست اقتصادی در corporatism تا حد زیادی به سطح مرکز سیاسی دولت ملی محدود شده است
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی تحقیق در مورد شرکت های بزرگ به طور عمده محدود به سطح مرکز سیاسی دولت ملی است
[ترجمه گوگل]سیاست های اقتصادی تحقیق در مورد شرکت های بزرگ به طور عمده محدود به سطح مرکز سیاسی دولت ملی است
7. Schmitter concludes: What corporatism means for state and society has been the subject of an extended debate in recent years.
[ترجمه ترگمان]Schmitter نتیجه گیری می کند: چه چیزی برای دولت و جامعه به معنای بحث گسترده در سال های اخیر بوده است
[ترجمه گوگل]شیمیتر نتیجه می دهد که چه چیزی برای دولت و جامعه از نظر فکری، موضوع بحث گسترده در سال های اخیر بوده است
[ترجمه گوگل]شیمیتر نتیجه می دهد که چه چیزی برای دولت و جامعه از نظر فکری، موضوع بحث گسترده در سال های اخیر بوده است
8. That is crony corporatism and instead of being a force for economic stabilization, it totally undermines it.
[ترجمه ترگمان]این نزدیک به corporatism است و به جای آن که نیرویی برای ثبات اقتصادی باشد، به طور کامل آن را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]این یک شرکت سهامی جسورانه است و به جای اینکه نیرویی برای ثبات اقتصادی باشد، آن را کاملا تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]این یک شرکت سهامی جسورانه است و به جای اینکه نیرویی برای ثبات اقتصادی باشد، آن را کاملا تضعیف می کند
9. We've had inflationism, corporatism, big government. We've had no. . . we've not had true free market capitalism.
[ترجمه ترگمان]ما inflationism، corporatism، دولت بزرگ را داشتیم ما هیچ وقت بازار آزاد اقتصادی نداریم
[ترجمه گوگل]ما تورم، سهامداری، دولت بزرگی داریم ما نداشتیم ما سرمایه داری بازار آزاد را نداشتیم
[ترجمه گوگل]ما تورم، سهامداری، دولت بزرگی داریم ما نداشتیم ما سرمایه داری بازار آزاد را نداشتیم
10. About the mode selection, the state corporatism should be chosen.
[ترجمه ترگمان]در مورد انتخاب حالت، corporatism دولتی باید انتخاب شود
[ترجمه گوگل]در مورد انتخاب حالت، corporatism دولت باید انتخاب شود
[ترجمه گوگل]در مورد انتخاب حالت، corporatism دولت باید انتخاب شود
11. Unwrecking the Economy: We've had three decades of corporatism and cronyism run amok.
[ترجمه ترگمان]Unwrecking اقتصاد: ما سه دهه تجربه داشتیم و cronyism دیوانه وار اجرا کردند
[ترجمه گوگل]نابود کردن اقتصاد ما سه دهه از سهامدارانی داریم که در حال رشد هستند
[ترجمه گوگل]نابود کردن اقتصاد ما سه دهه از سهامدارانی داریم که در حال رشد هستند
12. The Activist Confederations were to be associate members who were to disseminate the belief in corporatism throughout the community.
[ترجمه ترگمان]گروه کنفدراسیون های عضو باید اعضایی با اعضای گروه باشد که اعتقاد به corporatism در سراسر جامعه را منتشر می کردند
[ترجمه گوگل]کنفدراسیون های فعال بایستی اعضای وابسته ای باشند که این باور را در مورد شرکت گرائی در سراسر جامعه انتشار می دادند
[ترجمه گوگل]کنفدراسیون های فعال بایستی اعضای وابسته ای باشند که این باور را در مورد شرکت گرائی در سراسر جامعه انتشار می دادند
13. One of the main themes of the subject in recent years has been corporatism - which particularly drew attention to group participation.
[ترجمه ترگمان]یکی از موضوعات اصلی این موضوع در سال های اخیر، corporatism بوده است که به طور خاص توجه به مشارکت گروهی را جلب کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعات اصلی موضوع در سالهای اخیر، شرکتی بوده است که به ویژه به مشارکت گروهی توجه کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعات اصلی موضوع در سالهای اخیر، شرکتی بوده است که به ویژه به مشارکت گروهی توجه کرده است
14. Was the fiscal constitution corrupted and if so was it by Keynesianism or by corporatism?
[ترجمه ترگمان]ایا قانون مالی فاسد شده بود و اگر به خاطر Keynesianism یا by بود؟
[ترجمه گوگل]آیا قانون اساسی مالی خراب شد و اگر چنین بود توسط کینزی یا توسط شرکتی؟
[ترجمه گوگل]آیا قانون اساسی مالی خراب شد و اگر چنین بود توسط کینزی یا توسط شرکتی؟
کلمات دیگر: