• reminded him of his subordinate position, taught him a lesson
put him in his place
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
کسی را سر جای خود نشاندن - حساب کار به دست کسی آمدن
حساب کار دستش آمد.
او را سر جایش نشاندم تا دیگر در اموری که به او مربوط نیست دخالت نکند.
حساب کار دستش آمد.
او را سر جایش نشاندم تا دیگر در اموری که به او مربوط نیست دخالت نکند.
کلمات دیگر: