کورن فلکس، ذرت پولکی (که به عنوان صبحانه با شیر و گاهی شکر می خورند)، برشتوک
cornflakes
کورن فلکس، ذرت پولکی (که به عنوان صبحانه با شیر و گاهی شکر می خورند)، برشتوک
انگلیسی به فارسی
کورن فلکس، ذرت پولکی (که بهعنوان صبحانه با شیر و گاهی شکر میخورند)، برشتوک
برشتوک، غذای ذرت
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: a commercially prepared breakfast cereal made of small toasted flakes of coarse cornmeal, usu. eaten in milk.
• dried flakes of corn (eaten with milk), type of breakfast cereal
crunchy flakes made of processed corn which are eaten as a breakfast food
crunchy flakes made of processed corn which are eaten as a breakfast food
جملات نمونه
1. The children seem to have gone off cornflakes for breakfast.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بچه ها صبحانه را برای صبحانه بیرون کشیده اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کودکان به خاطر صبحانه از ذرت رشته هایشان رفته اند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که کودکان به خاطر صبحانه از ذرت رشته هایشان رفته اند
2. Without you Sunshine Breakfast would only consist of Cornflakes.
[ترجمه ترگمان]بدون شما، برنامه صبحگاهی فقط شامل cornflakes است
[ترجمه گوگل]بدون تو صبحانه ی آفتابی فقط شامل ذرت ذرت می شود
[ترجمه گوگل]بدون تو صبحانه ی آفتابی فقط شامل ذرت ذرت می شود
3. These cornflakes get soggy really fast in milk.
[ترجمه ترگمان]این cornflakes شیر واقعا در شیر خشک می شوند
[ترجمه گوگل]این ذرت به طور روزانه خیلی شیرین است
[ترجمه گوگل]این ذرت به طور روزانه خیلی شیرین است
4. Crush the cornflakes and mix with the porridge oats, then sprinkle over the fruit.
[ترجمه ترگمان]و the را با پوره جو مخلوط کنید و بعد میوه را روی میوه بریزید
[ترجمه گوگل]دانه های ذرت را خرد کرده و با جو دوسر مخلوط کنید و سپس میوه را بپاشید
[ترجمه گوگل]دانه های ذرت را خرد کرده و با جو دوسر مخلوط کنید و سپس میوه را بپاشید
5. Where a cereal is very light, like cornflakes, an ounce will comfortably fill the usual breakfast bowl.
[ترجمه ترگمان]جایی که یک cereal خیلی سبک است، مثل cornflakes، یک اونس هم ظرف غذای معمولی را پر می کند
[ترجمه گوگل]جایی که یک غلات بسیار سبک است، مانند میوه های ذرت، یک اونس به راحتی کاسه صبحانه معمولی را پر می کند
[ترجمه گوگل]جایی که یک غلات بسیار سبک است، مانند میوه های ذرت، یک اونس به راحتی کاسه صبحانه معمولی را پر می کند
6. He replaced eating cornflakes with continually inviting Angela out to dinner in an effort to win her away from his old rival.
[ترجمه ترگمان]و با این حال آن جلا را مرتبا به صرف شام دعوت می کرد تا او را از رقیب قدیمی خود دور کند
[ترجمه گوگل]او جایگزین خوردن ذرت می شود و به طور مستمر آنجلا را به شام دعوت می کند تا او را از رقیب قدیمی اش بیرون کند
[ترجمه گوگل]او جایگزین خوردن ذرت می شود و به طور مستمر آنجلا را به شام دعوت می کند تا او را از رقیب قدیمی اش بیرون کند
7. She bought bread and orange juice and cornflakes and porridge.
[ترجمه ترگمان]او نان و بیسکوییت و cornflakes و فرنی می خرید
[ترجمه گوگل]او نان و آب پرتقال و ذرت و فرنی خرید کرد
[ترجمه گوگل]او نان و آب پرتقال و ذرت و فرنی خرید کرد
8. Reid in London A bowl of cornflakes can kill you-not to mention a ham sandwich or a T-bone steak.
[ترجمه ترگمان]رید در لندن یک کاسه شیر و cornflakes می تواند شما را بکشد
[ترجمه گوگل]رید در لندن یک کاسه ذرت می تواند شما را بکشد - نه ساندویچ هتک و یا استیک استخوان تون
[ترجمه گوگل]رید در لندن یک کاسه ذرت می تواند شما را بکشد - نه ساندویچ هتک و یا استیک استخوان تون
9. She thought the contents of a Cornflakes box were a jigsaw puzzle of a hen.
[ترجمه ترگمان]فکر می کرد محتویات جعبه cornflakes مثل پازل است
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که محتویات یک جعبه کیک چینی یک پازل از یک مرغ است
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که محتویات یک جعبه کیک چینی یک پازل از یک مرغ است
10. Ruth poured cornflakes and milk, and ate them sitting at the table where Rachaela drank her coffee.
[ترجمه ترگمان]روت شیر و شیر و شیر ریخت و آن ها را کنار می زی که Rachaela قهوه اش را نوشید، خورد
[ترجمه گوگل]روفت ریختن ذرت و شیر و خوردن آنها در میزانی که Rachaela قهوه اش را بخورد نشسته بود
[ترجمه گوگل]روفت ریختن ذرت و شیر و خوردن آنها در میزانی که Rachaela قهوه اش را بخورد نشسته بود
11. I have my cornflakes and smell the fresh air and the grass and it sets me up for the day.
[ترجمه ترگمان]من cornflakes را دارم و هوای تازه و علف ها را بو می کنم و آن را برای روز آماده می کند
[ترجمه گوگل]من ذرت را می خورم و بوی هوای تازه و چمن را می دهم و آن روز را برای من تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]من ذرت را می خورم و بوی هوای تازه و چمن را می دهم و آن روز را برای من تنظیم می کند
12. W: A half grapefruit, cornflakes, one fried egg and two pieces of toast.
[ترجمه ترگمان]W: نصف گریپ فروت، cornflakes، یک تخم مرغ نیمرو و دو تکه نان تست
[ترجمه گوگل]W یک نیم گریپ فروت، ذرت ذرت، یک تخم مرغ سرخ شده و دو تکه نان
[ترجمه گوگل]W یک نیم گریپ فروت، ذرت ذرت، یک تخم مرغ سرخ شده و دو تکه نان
13. White bread, cornflakes and instant potatoes are high - glycemic indexes.
[ترجمه ترگمان]نان سفید، cornflakes و سیب زمینی های فوری، شاخص glycemic بالا هستند
[ترجمه گوگل]نان سفید، چغندرقند و سیب زمینی سرخ شده دارای شاخص های گلیسمی بالا هستند
[ترجمه گوگل]نان سفید، چغندرقند و سیب زمینی سرخ شده دارای شاخص های گلیسمی بالا هستند
14. Janet does not like cornflakes, but John does.
[ترجمه ترگمان]ژانت از cornflakes خوشش نمی آید، اما جان این کار را می کند
[ترجمه گوگل]Janet چغندرقند را دوست ندارد، اما جان
[ترجمه گوگل]Janet چغندرقند را دوست ندارد، اما جان
پیشنهاد کاربران
غلات صبحانه
Cornflakes = cereal
ذرت پولکی، که بعنوان صبحانه می خورند
برشتوک
ذرتی که بصورت ورق ورق و امریکایی ها به عنوان صبحانه ازش استفاده میکنن
برشتوک ( حلوا )
ذرت با شیر
A food for breakfast made with small flat dried pieces of corn eaten with milk
A food for breakfast made with small flat dried pieces of corn eaten with milk
ذرت پولکی
( که گاهی به انوان صبحانه با شیر و گاهی هم با شکر میخورند ) .
( که گاهی به انوان صبحانه با شیر و گاهی هم با شکر میخورند ) .
ذرت پوکی
He did not eat breakfast because we did not have cornflakes
او صبحانه خورد زیرا کورن فلکس ( غلات صبحانه ) نداشتیم.
او صبحانه خورد زیرا کورن فلکس ( غلات صبحانه ) نداشتیم.
کلمات دیگر: