کلمه جو
صفحه اصلی

bear cub

انگلیسی به فارسی

توله خرس


انگلیسی به انگلیسی

• baby bear

جملات نمونه

1. Tom: [ shooing the bear cub away ] Good luck, fella.
[ترجمه ترگمان]موفق باشی رفیق
[ترجمه گوگل]تام [خندیدن خرس خرس]، موفق باشید، fella

2. A black bear cub peers from a Cottonwood tree after being scared up there by a visitor to the Whitewater Canyon nature preserve near Palm Springs, California.
[ترجمه ترگمان]یک بچه خرس سیاه از درخت Cottonwood بعد از اینکه از یک بازدید کننده به طبیعت Whitewater کانیون نزدیک پالم اسپرینگز، کالیفرنیا دست می کشد
[ترجمه گوگل]یک توله خرس سیاهپوست پس از آنکه توسط یک بازدید کننده به طبیعت Canyon Whitewater در نزدیکی پالم اسپرینگز، کالیفرنیا، از یک درخت Cottonwood جدا می شود

3. Berlin zoo employee Thomas Doerflein holds polar bear cub Knut in this newly - released picture.
[ترجمه ترگمان]توماس Doerflein، کارمند باغ وحش برلین، در این تصویر تازه منتشر شده، توله خرس قطبی را نگهداری می کند
[ترجمه گوگل]توماس Doerflein کارشناس باغ وحش برلین خرس قطبی خلخال Knut در این عکس منتشر نشده است

4. A bear cub bit the baby.
[ترجمه ترگمان]بچه خرس بچه را گاز می گیرد
[ترجمه گوگل]توله خرس کوچولو بچه

5. Finally there's Toklo, a grizzly bear cub (who reminds me alot of Jaypaw from Warriors)who just wishes his mother, Oka, would pay more attention to him and less to his sickly brother Tobi.
[ترجمه ترگمان]در آخر، یک بچه خرس خاکستری (یک بچه خرس خاکستری)مرا به یاد Jaypaw of می اندازد که فقط آرزو دارد مادرش به او توجه بیشتری نسبت به او داشته باشد و کم تر به برادر بیمارش توجه کند
[ترجمه گوگل]در نهایت توکلو، یک توله خرس گریزلی (که مراسم جیپاو از جنگجویان را به من یادآوری می کند) است که فقط می خواهد مادرش اوکا بیشتر به او توجه کند و کمتر به برادر بیمار توبی او توجه کند

6. Polar bear cub Knut met the visitors for the first time in Berlin zoo.
[ترجمه ترگمان]توله خرس قطبی، Knut برای اولین بار در باغ وحش برلین بازدید کنندگان را ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]تولک خرس قطبی Knut بازدید کنندگان را برای اولین بار در باغ وحش برلین دیدار کرد

7. Tom: [ bear cub away ] Good luck, little fella.
[ترجمه ترگمان]موفق باشی، رفیق کوچولو
[ترجمه گوگل]تام [خرس را خرد کنید] موفق باشید، کمی فلاور

8. Tom: [ shooing the bear cub away ] Good luck, little fella.
[ترجمه ترگمان]موفق باشی پسر کوچولو
[ترجمه گوگل]تام [خندیدن خرس خرس] موفق باشید، کمی فلاور

9. Berlin zoo employee Thomas Doerflein plays with polar bear cub Knut.
[ترجمه ترگمان]توماس Doerflein، کارمند باغ وحش برلین، با توله خرس قطبی Knut بازی می کند
[ترجمه گوگل]توماس Doerflein کارشناس باغ وحش برلین با خرس قطبی خرس Knut

10. A polar bear cub plays near his mother at the Moscow Zoo.
[ترجمه ترگمان]یک بچه خرس قطبی در باغ وحش مسکو در نزدیکی مادرش بازی می کند
[ترجمه گوگل]یک توله خرس قطبی در نزدیکی مادرش در باغ وحش مسکو پخش می شود

11. A wildlife Ecology major at the Orono campus of the University of Maine gets hands-on experience with a bear cub.
[ترجمه ترگمان]یک اکولوژی حیات وحش در پردیس Orono دانشگاه مین به تجربه با یک بچه خرس دست می یابد
[ترجمه گوگل]یک محیط زیست حیات وحش در پردیس اورنو از دانشگاه مین، تجربه خوبی را با یک توله خرس تجربه می کند


کلمات دیگر: