کلمه جو
صفحه اصلی

beanbag


کیسه ی کوچک که پر است از دانه های لوبیا مانند و در برخی بازی ها برای پرتاب به کار می رود، لوبیا انبانه، بازی لوبیا انبانه

انگلیسی به فارسی

کیسه‌ی کوچک که پر است از دانه‌های لوبیا مانند و در برخی بازی‌ها برای پرتاب به‌کار می‌رود، لوبیا انبانه، بازی لوبیا انبانه


beanbag


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small cloth bag with dried beans or pellets sealed inside, used as a plaything.

(2) تعریف: a large sturdy pellet-filled bag used as a chair.

• small bag filled with beans (used as a toy)

جملات نمونه

1. Sew up the zips of beanbags.
[ترجمه ترگمان]و the را به Sew up
[ترجمه گوگل]دوختن زیپ کیسه های یقه ای

2. At the same time, George measured the beanbag model.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، جورج مدل beanbag را اندازه گرفت
[ترجمه گوگل]در همان زمان، جرج مدل model beanbag را اندازه گیری کرد

3. A comfortable chair, or maybe a bean-bag for the salon.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی راحت، یا شاید یک کیسه لوبیا برای سالن
[ترجمه گوگل]یک صندلی راحت، یا شاید یک کیف چرمی برای سالن

4. The budget is a mythical beanbag.
[ترجمه ترگمان]بودجه یک beanbag افسانه ای است
[ترجمه گوگل]بودجه یک کابین اسطوره ای است

5. A hot beanbag may be just the cure you need.
[ترجمه ترگمان]یه نوشیدنی داغ ممکنه همون دارویی باشه که تو نیاز داری
[ترجمه گوگل]یک کباب داغ ممکن است فقط درمان شما نیاز دارید

6. Beanbag, beanbag, Play a game of beanbag!
[ترجمه ترگمان]\"Beanbag\"، \"beanbag\"، بازی \"beanbag\" رو بازی کن
[ترجمه گوگل]Beanbag، beanbag، بازی یک بازی beanbag!

7. Even better, the beanbag wheels absorb shock far better than other types of wheels, reducing the need for a hefty suspension.
[ترجمه ترگمان]حتی بهتر این است که چرخ های beanbag شوک بسیار بهتری نسبت به انواع دیگر چرخ ها را جذب می کنند و نیاز به یک تعلیق سنگین را کاهش می دهند
[ترجمه گوگل]حتی بهتر از چرخ های Beanbag شوک بسیار بهتر از انواع دیگر چرخ ها را جذب می کند، و نیاز به تعلیق سنگین را کاهش می دهد

8. Games from our Parents' Childhood: Hopscotch, Freeze, Beanbag toss, Paper Airplanes . . . . . . Held in the Games Area outside Family Box, share with your children the games that once brought us great joy!
[ترجمه ترگمان]بازی های کودکان والدین: Hopscotch، خشک شدن، toss، تکان دادن، کاغذ Airplanes در منطقه بازی ها در بیرون کادر خانواده، بازی هایی که زمانی شادی بزرگی به ارمغان آورد
[ترجمه گوگل]بازی ها از Hopscotch دوران کودکی ما، Freeze، Beanbag پرش، هواپیمای کاغذی برگزار شد در منطقه بازی خارج از جعبه خانواده، به اشتراک با کودکان خود بازی ها که یک بار به ما شادی بزرگ به ارمغان آورد!

9. Place a beanbag on top of a pool noodle that is held upright and see how far she can walk before the beanbag falls.
[ترجمه ترگمان]یک beanbag را روی یک noodle که عمودی نگه داشته می شود قرار دهید و ببینید که تا چه حد می تواند قبل از سقوط beanbag راه برود
[ترجمه گوگل]یک نان سبز را در بالای یک رشته فرنگی بگذارید که درست شسته شود و ببینید که تا چه حد می تواند قبل از اینکه باردار بمیرد، قدم بزند

10. A simple beanbag chair or other cozy chair, a small table with a reading lamp and a small bookcase are all that is needed.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی راحتی ساده یا یک صندلی راحتی دیگر، یک میز کوچک با یک چراغ مطالعه و یک قفسه کوچک تمام آن چیزی است که لازم است
[ترجمه گوگل]یک صندلی کابینت کابینت یا صندلی راحت دیگر، یک میز کوچک با چراغ خواندن و یک قفسه کتاب کوچک، همه چیز مورد نیاز است

11. Oh, my God, Rach. Beanbag chairs.
[ترجمه ترگمان]اوه خدای من ریچ صندلی Beanbag
[ترجمه گوگل]آه، خدای من، راچ صندلی های Beanbag

12. A classmate is asleep on the beanbag, Roald Dahl's Danny The Champion of the World open on his lap.
[ترجمه M] یکی از همکلاسی ها روی صندلی به خواب رفته در حالیکه کتاب دنی قهرمان جهان نوشته روآلد دال باز بر روی زانوانش قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یکی از همکلاسی او در the، نوشته رولد دال، قهرمان جهان که روی زانویش نشسته است، به خواب می رود
[ترجمه گوگل]یک همکلاسی در حال خوابیدن است دنی قهرمان جهان که روی دامن او باز است

13. Play a game of beanbag!
[ترجمه ترگمان]بازی of رو بازی کن
[ترجمه گوگل]یک بازی از beanbag بازی کنید!

14. Let's play a beanbag game.
[ترجمه ترگمان]بیا بازی \"beanbag\" رو بازی کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید یک بازی beanbag بازی کنیم

15. Most of the people in the front room were sitting on couches or beanbags.
[ترجمه ترگمان]بیشتر افرادی که در اتاق جلویی نشسته بودند روی کاناپه های or یا beanbags نشسته بودند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم در اتاق جلوی نشسته بودند روی نیمکتها یا کیسه های کمان

پیشنهاد کاربران

کیسه لوبیا

صندلی بادی


کلمات دیگر: