• breakdown of an engine
engine failure
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. The reason for the disaster was engine failure, not human error.
[ترجمه ترگمان]دلیل این فاجعه، عدم موفقیت موتور بود، نه خطای انسانی
[ترجمه گوگل]دلیل فاجعه موتور شکست خورد، نه خطای انسانی
[ترجمه گوگل]دلیل فاجعه موتور شکست خورد، نه خطای انسانی
2. A sudden engine failure forced the pilot to ditch .
[ترجمه ترگمان]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور به پریدن کرد
[ترجمه گوگل]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور به خندیدن کرد
3. The cause of the crash was given as engine failure.
[ترجمه ترگمان]علت سقوط به عنوان شکست موتور اعلام شد
[ترجمه گوگل]علت سقوط به عنوان شکست موتور مطرح شد
[ترجمه گوگل]علت سقوط به عنوان شکست موتور مطرح شد
4. The cause of the crash was engine failure.
[ترجمه ترگمان]علت تصادف ماشین خرابی موتور بود
[ترجمه گوگل]علت تصادف موتور شکست خورد
[ترجمه گوگل]علت تصادف موتور شکست خورد
5. Investigators traced the cause of the crash to engine failure.
[ترجمه ترگمان]بازرسان علت سقوط موتور را ردیابی کرده اند
[ترجمه گوگل]محققان علت سقوط به شکست موتور را تشخیص دادند
[ترجمه گوگل]محققان علت سقوط به شکست موتور را تشخیص دادند
6. He says it could be an engine failure but no eyewitnesses noticed a change in engine note.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که این می تواند یک شکست موتور باشد اما هیچ شاهد عینی متوجه تغییری در یادداشت موتور نشده است
[ترجمه گوگل]او می گوید این می تواند یک شکست موتور باشد، اما هیچ شاهد عینی یک تغییر در یادداشت موتور مشاهده نمی کند
[ترجمه گوگل]او می گوید این می تواند یک شکست موتور باشد، اما هیچ شاهد عینی یک تغییر در یادداشت موتور مشاهده نمی کند
7. This means a catastrophic engine failure could send a fragment into the wing and ignite the fuel vapour.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که یک شکست موتور فاجعه بار می تواند یک قطعه را به داخل بال بفرستد و بخار سوخت را آتش بزند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که یک شکست فاجعه بار موتور می تواند یک قطعه را به بال برساند و بخار سوخت را احاطه کند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که یک شکست فاجعه بار موتور می تواند یک قطعه را به بال برساند و بخار سوخت را احاطه کند
8. Aside from the engine failure Stiletto suffered a tyre blow out.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر عدم موفقیت موتور، stiletto به شدت آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر خرابی موتور، Stiletto رانده شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر خرابی موتور، Stiletto رانده شده است
9. The cause of engine failure was at length discovered.
[ترجمه ترگمان]سرانجام علت شکست موتور مشخص شد
[ترجمه گوگل]علت شکست موتور در طول زمان کشف شد
[ترجمه گوگل]علت شکست موتور در طول زمان کشف شد
10. Catastrophic engine failure brought to an end supersonic airliner Concorde's enviable safety record on Tuesday.
[ترجمه ترگمان]شکست موتور فاجعه آمیز به یک هواپیمای مافوق صوت هواپیمای مافوق صوت در روز سه شنبه خاتمه یافت
[ترجمه گوگل]سقوط موتور فاجعه بار به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]سقوط موتور فاجعه بار به پایان رسیده است
11. So for a diesel engine failure diagnostic study more certain significance.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای یک موتور دیزل، برای تشخیص اهمیت خاص، اهمیت ویژه ای دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین برای تشخیص نقص دیزل مطالعه مطالعه تشخیصی بیشتر اهمیت خاصی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین برای تشخیص نقص دیزل مطالعه مطالعه تشخیصی بیشتر اهمیت خاصی دارد
12. The chopper's pilot reported engine failure shortly before the craft went down today in southeastern Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]خلبان هلیکوپتر در مدت کوتاهی قبل از اینکه این قایق امروز در جنوب شرقی افغانستان سقوط کند، گزارش داد
[ترجمه گوگل]خلبان خلبان اخیرا در خاورمیانه در حال خیزش موتور بود
[ترجمه گوگل]خلبان خلبان اخیرا در خاورمیانه در حال خیزش موتور بود
13. The crash was reportedly caused by engine failure.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از آن است که این تصادف باعث خرابی موتور شده است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که تصادف ناشی از شکست موتور است
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که تصادف ناشی از شکست موتور است
14. A sudden engine failure forced the pilot to ditch ( in the Irish Sea ).
[ترجمه ترگمان]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور کرد تا از گودال (در دریای ایرلند)استفاده کند
[ترجمه گوگل]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور به شنا (در دریای ایرلند)
[ترجمه گوگل]یک شکست ناگهانی موتور، خلبان را مجبور به شنا (در دریای ایرلند)
15. The engine failure left his car stuck in the middle of the desert.
[ترجمه ترگمان]موفقیت موتور اتومبیل او را در وسط بیابان رها کرد
[ترجمه گوگل]سقوط موتور، ماشین خود را در وسط بیابان به وجود آورد
[ترجمه گوگل]سقوط موتور، ماشین خود را در وسط بیابان به وجود آورد
کلمات دیگر: