کلمه جو
صفحه اصلی

demonise

انگلیسی به فارسی

شیطانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• make into a demon, transform into a devil; attribute devilish characteristics to someone (also demonize)

جملات نمونه

1. The reluctance of the Irish players to demonise Henry stemmed from the realisation that they, too, could be culprits.
[ترجمه ترگمان]بی میلی بازیکنان ایرلندی به demonise هنری ناشی از درک این واقعیت است که آن ها نیز می توانند مجرمان باشند
[ترجمه گوگل]عدم تمایل بازیکنان ایرلندی برای تحریک هویت هنری ناشی از این واقعیت است که آنها نیز ممکن است مجرمان باشند

2. A more likely and lasting target, however, will be a demonised view of nationalism.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک هدف احتمالی و پایدار، دیدگاه demonised از ناسیونالیسم خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، یک هدف بیشتر و پایدار، یک دیدگاه غم انگیز ناسیونالیسم خواهد بود

3. Hojatolislam Hosseinian and a group of conservatives around him have been demonised by reformers for an alleged connection to political violence.
[ترجمه ترگمان]Hojatolislam Hosseinian و گروهی از محافظه کاران در اطراف او توسط اصلاح طلبان به خاطر اتهام ارتباط با خشونت سیاسی محکوم شده اند
[ترجمه گوگل]حجت الاسلام حسینیان و گروهی از محافظه کاران در اطراف او توسط اصلاح طلبان به دلیل ارتباط ادعایی با خشونت های سیاسی دمیده شده اند

4. But perhaps it's unfair to single out the French for their ability to demonise certain manifestations of the free flow in people, business and culture while happily accepting others.
[ترجمه ترگمان]اما شاید این ناعادلانه است که به خاطر توانایی آن ها برای demonise جلوه های ویژه جریان آزاد در مردم، تجارت و فرهنگ، در حالی که با خوشحالی دیگران را می پذیرند
[ترجمه گوگل]اما شاید ناعادلانه است که فرانسه را به خاطر توانایی خود برای فریب دادن برخی از تظاهرات جریان آزاد در مردم، کسب و کار و فرهنگ در حالی که با خوشحالی دیگران را پذیرفتند، بیفزاییم

5. Avoid arguing in front of them and above all do not demonise the other side, however badly you think your ex-spouse has behaved.
[ترجمه ترگمان]از بحث در مقابل آن ها اجتناب کنید و مهم تر از همه این که فکر می کنید همسر سابق تان رفتار کرده است
[ترجمه گوگل]اجتناب از استدلال در مقابل آنها و بالاتر از همه از طرف دیگر دمی زدن نیست، هر چند بد شما فکر می کنید همسر سابق خود رفتار کرده است

6. It's so painful to the old and established party to confess that there's a real challenger on economics, or bailing out the EU, that the easiest solution is to demonise us.
[ترجمه ترگمان]برای حزب قدیمی و تاسیس شده این قدر دردآور است که اعتراف کنیم که یک رقیب واقعی در اقتصاد، یا نجات از اتحادیه اروپا وجود دارد، که ساده ترین راه حل این است که به ما کمک کند
[ترجمه گوگل]برای اعتراف به این که یک رقیب واقعی در اقتصاد وجود دارد و یا از اتحادیه اروپا امتناع میورزم، بسیار دردناک است، زیرا ساده ترین راه حل این است که ما را دمی زد

7. When the Democrats were in opposition, her style was to demonise Republican proposals without offering an alternative.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که دموکرات ها مخالف بودند، سبک او بدون ارائه یک پیشنهاد جایگزین، بدون ارائه یک جایگزین بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که دموکرات ها در مخالفت بودند، سبک او این بود که پیشنهادات جمهوری خواه را بدون مجادله ارائه دهد

8. It prompted an angry response from Sony Nintendo and other console manufacturers, who lobbied the Government not to demonise the industry.
[ترجمه ترگمان]این موضوع یک پاسخ عصبانی از شرکت سونی نینتندو و دیگر تولید کنندگان کنسول را برانگیخت که به دولت متوسل شدند تا صنعت را کنترل نکند
[ترجمه گوگل]این باعث پاسخ عصبانی از نینتندو سونی و سایر تولیدکنندگان کنسول شد که دولت را لابی کرد تا صنعت را نابود سازد

9. The report generally an angry response from Beijing that the US is trying to demonise China.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به طور کلی یک پاسخ عصبانی از پکن است که ایالات متحده در تلاش برای demonise چین است
[ترجمه گوگل]این گزارش به طور کلی یک پاسخ عصبانی از پکن است که ایالات متحده در تلاش است تا چین را فریب دهد

پیشنهاد کاربران

آسیب زدن

سیاه نمایی کردن/ کریه جلوه دادن کسی


کلمات دیگر: