کلمه جو
صفحه اصلی

fining


(آبگونه ها و فلزات و غیره) پالایش، تخلیص، ساراندن، پالش، ناب سازی، بی غش سازی، صافی کردن

انگلیسی به فارسی

(آبگونه‌ها و فلزات و غیره) پالایش، تخلیص، ساراندن، پالش، ناب‌سازی، بی‌غش‌سازی، صافی کردن


(جمع) هر مادهای که برای پالیدن و زلال کردن آبگونه ها به کار می‌رود


جریمه کردن، کوچک کردن، جریمه گرفتن از، صاف کردن، صاف شدن، رقیق شدن


انگلیسی به انگلیسی

• clarification and filtering of wine or alcohol; removal of undissolved gases from fused glass

جملات نمونه

1. fining him will be a deterrent to others
جریمه کردن او عامل بازدارنده ای برای دیگران خواهد بود.

2. The government was contemplating fining anyone who was found within the island's danger zone.
[ترجمه ترگمان]دولت در حال بررسی جریمه کردن هر کسی است که در منطقه خطر جزیره پیدا شده است
[ترجمه گوگل]دولت قصد داشت تا کسی را که در منطقه خطرناک جزیره یافت می شود، جریمه کند

3. Judge Smith threw the book at Flynn, fining him $ 6 million and giving him six years in prison.
[ترجمه ترگمان]قاضی اسمیت کتاب را در فلین با جریمه ۶ میلیون دلار و دادن شش سال زندان به او انداخت
[ترجمه گوگل]قاضی اسمیت کتاب را در فلین پرتاب کرد و 6 میلیون دلار به او داد و به شش سال زندان محکوم کرد

4. Upward - fining channels may occur in a wide range of environments, from submarine canyon to alluvial fan.
[ترجمه ترگمان]رو به رو شدن کانال های رو به بالا ممکن است در گستره وسیعی از محیط ها، از دره زیر دریایی تا مخروط افکنه، رخ دهد
[ترجمه گوگل]کانالهای بالادستی ممکن است در محدوده وسیعی از محیط، از کانال زیردریایی تا فن فنری رخ دهد

5. The law against speeding is emasculated by fining offenders only five dollars.
[ترجمه ترگمان]قانون علیه سرعت با جریمه کردن متخلفان فقط ۵ دلار است
[ترجمه گوگل]قانون جبران خسارت از طریق تخفیف مجرمین فقط پنج دلار است

6. Rare earth metals have purifying and fining and alloying effects.
[ترجمه ترگمان]فلزات نایاب عناصر آلیاژی و آلیاژی هستند
[ترجمه گوگل]فلزات نادر زمین، تمیز کردن و فرسایش و اثرات آلیاژسازی دارند

7. Therefore, it is very important to research fining of Pyrex flat glass.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، بسیار مهم است که تحقیق درباره جریمه کردن شیشه صاف Pyrex انجام شود
[ترجمه گوگل]بنابراین بسیار مهم است که تحقیقاتی در زمینه تیز کردن شیشه توری پایرکس انجام شود

8. The disciplinary committee considered the merits of his case before fining him.
[ترجمه ترگمان]کمیته انضباطی در مورد شایستگی های او قبل از اینکه او را ببیند فکر می کرد
[ترجمه گوگل]کمیته انضباطی قبل از جریمه بودن شایستگی پرونده او را مورد بررسی قرار داد

9. An east London school has set a precedent by fining pupils who break the rules.
[ترجمه ترگمان]یک مدرسه شرق لندن با جریمه کردن دانش آموزان که قوانین را می شکنند وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک مدرسه شرق لندن با تخفیف دانش آموزانی که قوانین را نقض می کنند، سابقه ای تعیین کرده است

10. Unfortunately, strong winds curtailed the sport on a near perfect river level carrying about four inches extra, but fining off.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، باده ای شدید ورزش را در یک سطح رودخانه کامل نزدیک به حدود ۴ اینچ افزایش داد، اما جریمه شد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، باد قوی، ورزش را در سطح رودخانه ای نزدیک انجام داد که حدود چهار اینچ اضافی بود، اما جریمه شد

11. At subsequent Forest Eyres in other counties the judges were clearly determined to raise large sums by fining the forest landowners.
[ترجمه ترگمان]در Forest بعدی Eyres در ایالات دیگر، داوران به وضوح مصمم بودند که مبالغ هنگفتی را با جریمه کردن مالکان جنگل بزرگ کنند
[ترجمه گوگل]در جنگل های بعدی جنگل های دیگر، قضات به وضوح تصمیم گرفتند مبلغ زیادی را با جریمه زمینداران جنگل جمع آوری کنند

12. High density dislocation pile-up lies in the interface of the matrix and the second phase, which induces the sub-structure fining of the matrix.
[ترجمه ترگمان]تراکم بالای نابجایی تراکم در فصل مشترک ماتریس و فاز دوم است که باعث جریمه شدن زیر ساختار ماتریس می شود
[ترجمه گوگل]انباشت چگالی بالا در مکانی از ماتریس و فاز دوم قرار دارد که موجب تخریب زیر ساختار ماتریس می شود

13. Isinglass is a product employed by the brewing industry as a fining agent for some beers - helping to ensure the final pint is clear rather than cloudy.
[ترجمه ترگمان]isinglass محصولی است که توسط صنعت آبجوسازی به عنوان یک عامل بازدارنده برای برخی از آبجو به کار گرفته می شود - کمک می کند تضمین کند که پیمانه نهایی به جای هوا ابری است
[ترجمه گوگل]Isinglass محصولی است که توسط صنعت آبجو به عنوان یک عامل جبران کننده برای برخی آبجو مورد استفاده قرار گرفته است - کمک به اطمینان از اینکه پینت نهایی روشن است و نه ابری

14. The new gains and break throng of Fundament Interests lie in mastering its age spirit, fining the epoch subject and in the organic melting and new dealing to criticism and extolment.
[ترجمه ترگمان]منافع جدید و ازدحام جمعیت fundament در تسلط بر روح عصر خود و جریمه کردن موضوع عصر و در حال ذوب شدن ارگانیک و برخورد جدید با انتقادات و extolment نهفته است
[ترجمه گوگل]دستاوردهای جدید و شکوفایی علاقه های بنیادین به تسلط بر روحیه سنی خود، فریب دادن موضوع دوره و ذوب شدن ارگ و برخورد جدید با انتقاد و تحریم است


کلمات دیگر: