سند واگذاری ملک یاتیول، ملک
enfeoffment
سند واگذاری ملک یاتیول، ملک
انگلیسی به فارسی
enfeoffment
انگلیسی به انگلیسی
• giving of a fief as a reward, rewarding with a piece of land (during the middle ages)
جملات نمونه
1. Before the Qin dynasty it is revealed as enfeoffment and name-granting, whereas, since the Qin and Han dynasties, it is revealed as auspicious grant and ominous grant.
[ترجمه ترگمان]قبل از سلسله (چین)، این خاندان از خاندان (چین)و خاندان هان (چین)به عنوان یک کمک بلاعوض و کمک شوم آشکار می شود
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه سلسله چین آن را به عنوان enfeoffment و نام دادن، نشان داد، در حالی که، از سلسله های چینی و هان، آن را به عنوان کمک های سودمند و کمک های شوم نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه سلسله چین آن را به عنوان enfeoffment و نام دادن، نشان داد، در حالی که، از سلسله های چینی و هان، آن را به عنوان کمک های سودمند و کمک های شوم نشان داده شده است
2. The system of enfeoffment as well as the system of prefectures and counties were the embodied form of the relation of the central authority and local administrations under the autocratic monarch. . .
[ترجمه ترگمان]سیستم of و همچنین سیستم of و بخش ها شکل embodied مربوط به قدرت مرکزی و ادارات محلی تحت فرمان پادشاه استبدادی بود
[ترجمه گوگل]سیستم زیست شناسی و همچنین نظام پیشینیان و قلمروها، شکل مفهومی ارتباط قدرت مرکزی و ادارات محلی تحت سلطنت مستبد بود
[ترجمه گوگل]سیستم زیست شناسی و همچنین نظام پیشینیان و قلمروها، شکل مفهومی ارتباط قدرت مرکزی و ادارات محلی تحت سلطنت مستبد بود
3. Qin enfeoffment system to system for counties across the country designated as 36-gun, an east county.
[ترجمه ترگمان]سیستم ارتش چین (چین enfeoffment)سیستمی برای شهرستان ها در سراسر کشور به عنوان ۳۶ اسلحه، یک شهرستان شرقی است
[ترجمه گوگل]سیستم زیست محیطی Qin به سیستم برای شهرستانها در سراسر کشور به عنوان 36 تفنگ، شهرستان شرق تعیین شده است
[ترجمه گوگل]سیستم زیست محیطی Qin به سیستم برای شهرستانها در سراسر کشور به عنوان 36 تفنگ، شهرستان شرق تعیین شده است
4. With the increase of population and enfeoffment, the market came into being, which destroyed the preconditions of the square-fields system contract.
[ترجمه ترگمان]با افزایش جمعیت و enfeoffment، بازار به وجود آمد که پیش شرط های قرارداد سیستم میدان های میدان را از بین برد
[ترجمه گوگل]با افزایش جمعیت و افزایش تولید، بازار شروع به کار کرد که پیش شرط قرارداد سیستم میدان میدان را نابود کرد
[ترجمه گوگل]با افزایش جمعیت و افزایش تولید، بازار شروع به کار کرد که پیش شرط قرارداد سیستم میدان میدان را نابود کرد
5. The first is the idea of the enfeoffment existing universally in the society.
[ترجمه ترگمان]اولی ایده of موجود در جامعه است
[ترجمه گوگل]اول، ایده ی enfeoffment موجود در جامعه در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]اول، ایده ی enfeoffment موجود در جامعه در سراسر جهان است
6. Romance of Enfeoffment to Deities shows strong mysticism of foreign culture with plenty of cultural elements of mi sect.
[ترجمه ترگمان]وضعیت عشقی of به Deities، عرفان قوی فرهنگ خارجی با بسیاری از عناصر فرهنگی آن فرقه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]عاشقانه بودن به خدایان، عرفان قدرتمند فرهنگ خارجی را با عظمت عناصر فرهنگی فرقه های گوناگون نشان می دهد
[ترجمه گوگل]عاشقانه بودن به خدایان، عرفان قدرتمند فرهنگ خارجی را با عظمت عناصر فرهنگی فرقه های گوناگون نشان می دهد
7. Writer believe that the Enfeoffment System System of Officials - hereditary System ofForces were the root cause.
[ترجمه ترگمان]نویسنده بر این باور است که سیستم سیستم Enfeoffment سیستم Officials - موروثی، علت ریشه ای است
[ترجمه گوگل]Writer بر این باور است که سیستم سیستم Enfeoffment از مقامات - سیستم ارثی از انواع منابع ریشه ای علت بودند
[ترجمه گوگل]Writer بر این باور است که سیستم سیستم Enfeoffment از مقامات - سیستم ارثی از انواع منابع ریشه ای علت بودند
8. It was shown in the appearence of the idea of advocating morality and protecting people, the practice of the system of enfeoffment and patriarchal clan system and the system of civilized autocracy.
[ترجمه ترگمان]این امر در چارچوب ایده حمایت از اخلاق و حمایت از مردم، عمل نظام نظام قبیله ای patriarchal و نظام حکومتی استبدادی مرسوم به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]در ظاهر ایده دفاع از اخلاق و محافظت از مردم، عمل سیستم فکری و نظام قبیله ای پدرسالارانه و نظام حکومت داری متمدن نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]در ظاهر ایده دفاع از اخلاق و محافظت از مردم، عمل سیستم فکری و نظام قبیله ای پدرسالارانه و نظام حکومت داری متمدن نشان داده شده است
9. The first part is an analysis on the evolution of enfeoffment and the problems of princes related.
[ترجمه ترگمان]بخش اول تحلیلی در مورد سیر تکاملی enfeoffment و مشکلات امیران مرتبط است
[ترجمه گوگل]قسمت اول، تحلیلی درباره تکامل فکری و مشکلات مربوط به شاهزادگان است
[ترجمه گوگل]قسمت اول، تحلیلی درباره تکامل فکری و مشکلات مربوط به شاهزادگان است
10. After Qin Shi Huang unites six countries, will the system of enfeoffment have been intoand counties.
[ترجمه ترگمان]پس از متحد کردن (چین شی هوانگ)شش کشور را به هم پیوند می دهد، این سیستم of شهرستان است
[ترجمه گوگل]پس از چین شی هوانگ، شش کشور را به هم متصل خواهد کرد، سیستم زیست محیطی را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]پس از چین شی هوانگ، شش کشور را به هم متصل خواهد کرد، سیستم زیست محیطی را در اختیار دارد
11. This vital event related on two crucial questions: the system of enfeoffment and the fall of Western Jin Dynasty.
[ترجمه ترگمان]این رویداد حیاتی به دو پرسش حیاتی مرتبط است: سیستم of و سقوط سلسله جین غربی
[ترجمه گوگل]این رویداد حیاتی مربوط به دو مسئله حیاتی است: سیستم enfeoffment و سقوط سلسله جین غربی
[ترجمه گوگل]این رویداد حیاتی مربوط به دو مسئله حیاتی است: سیستم enfeoffment و سقوط سلسله جین غربی
12. The concept of his"country folk"was not the one in the patriarchal clan system of enfeoffment of China with the moral principles of Confucian School, but was a kind of primitive civilization.
[ترجمه ترگمان]مفهوم \"مردم کشورش\" نه تنها در نظام قبیله ای patriarchal چین با اصول اخلاقی مکتب کنفوسیوسی است، بلکه نوعی تمدن بدوی بود
[ترجمه گوگل]مفهوم his'country folk'was یکی در سیستم قبیله مردسالارانه از enfeoffment چین با اصول اخلاقی مکتب کنفسیوسی نیست، بلکه یک نوع تمدن بدوی بود
[ترجمه گوگل]مفهوم his'country folk'was یکی در سیستم قبیله مردسالارانه از enfeoffment چین با اصول اخلاقی مکتب کنفسیوسی نیست، بلکه یک نوع تمدن بدوی بود
13. The five ranks of nobility were the legal status of the monarchs under the system of enfeoffment.
[ترجمه ترگمان]این پنج مقام، جایگاه قانونی پادشاهان تحت نظام of بودند
[ترجمه گوگل]پنج رده از نجوم، وضعیت قانونی پادشاهان تحت سیستم زیست محیطی بودند
[ترجمه گوگل]پنج رده از نجوم، وضعیت قانونی پادشاهان تحت سیستم زیست محیطی بودند
14. In the late Warring States, Qin unification period, after centuries of war, Chinese society changes from the Chou dynasty's enfeoffment system to prefecture and country system.
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۸۰ (چین)، پس از قرن ها جنگ، جامعه چین از سیستم enfeoffment dynasty به فرمانداری و کشور تغییر کرد
[ترجمه گوگل]در سالهای متوقف شدن دولت، دوره اتحاد متحدین چین، پس از قرن ها جنگ، جامعه چینی از سیستم تغییرات سلسله چو به ریاست جمهوری و نظام کشور تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در سالهای متوقف شدن دولت، دوره اتحاد متحدین چین، پس از قرن ها جنگ، جامعه چینی از سیستم تغییرات سلسله چو به ریاست جمهوری و نظام کشور تغییر می کند
کلمات دیگر: