کلمه جو
صفحه اصلی

bear off

انگلیسی به فارسی

خرس


انگلیسی به انگلیسی

• carry off; take off, remove; turn aside

جملات نمونه

1. The clever girl bore off the first prize.
[ترجمه ترگمان]دختر باهوش اولین جایزه را از دست داد
[ترجمه گوگل]دختر باهوش از جایزه اول برداشت

2. When they reached there,the ship had borne off.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آنجا رسیدند کشتی غرق شده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها به آنجا رسیدند، کشتی از بین رفت

3. We are bearing off the car.
[ترجمه ترگمان] ما داریم از ماشین خارج میشیم
[ترجمه گوگل]ما ماشین را تحمل می کنیم

4. She can bear off the blow.
[ترجمه ترگمان] اون می تونه ضربه رو تحمل کنه
[ترجمه گوگل]او می تواند ضربه را تحمل کند

5. He bore off the first prize in the men's singles.
[ترجمه ترگمان]اولین جایزه انفرادی مردان را از دست داد
[ترجمه گوگل]او جایزه اول را در تک نفره مردان از دست داد

6. The raiders bore off many of the local women and children.
[ترجمه ترگمان]مهاجمان بسیاری از زنان و کودکان محلی را باخود بردند
[ترجمه گوگل]مهاجمان از بسیاری از زنان و کودکان محلی خسته شده اند

7. Is he a deity bearing off animals that have been sacrificed to him?
[ترجمه ترگمان]آیا او خداست که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند، از دست داده است؟
[ترجمه گوگل]آیا او خدایی است که حیواناتی را که برای او قربانی شده اند تحمل می کنند؟

8. They bore off several captives.
[ترجمه ترگمان]چندین اسیر را برده بودند
[ترجمه گوگل]آنها اسیر چندین نفر را کشتند

9. Follow the track until the level bears off right.
[ترجمه ترگمان]مسیر را دنبال کنید تا اینکه خرس ها به سمت راست حرکت کنند
[ترجمه گوگل]پیگیری آهنگ تا زمانی که سطح خسته را به راست

10. Now that everyone is on board, let's bear off.
[ترجمه ترگمان]حالا که همه عضو هیات مدیره است، بیا برویم
[ترجمه گوگل]حالا که همه در هیئت مدیره هستند، بیایید خسته شویم

11. It bear off one, but the war may have been lost.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها را از دست داده، اما جنگ ممکن است از دست رفته باشد
[ترجمه گوگل]یکی از آن ها را خرد می کند، اما جنگ ممکن است از دست رفته باشد

12. The first player bear off all of his checkers wins the game.
[ترجمه ترگمان]اولین بازیکن بازی شطرنج بازی شطرنج را از بین می برد
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن خسته از تمام چکرز خود را برنده بازی

13. The grizzly bear off our maps.
[ترجمه ترگمان] خرس خاکستری نقشه هامون رو از دست میده
[ترجمه گوگل]خرس گریزلی نقشه های ما را از بین می برد

14. First we thought he depended upon shaking the bear off.
[ترجمه ترگمان]اول فکر می کردیم که او قصد دارد این خرس را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]ابتدا فکر کردیم او وابسته به تکان دادن خرس است

15. The first player to bear off all of his checkers wins the game.
[ترجمه ترگمان]اولین بازیکنی که در بازی شطرنج بازی می کند برنده بازی است
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن که از تمام چکرزهایش خسته می شود، بازی را برنده می کند


کلمات دیگر: