کلمه جو
صفحه اصلی

financial market

انگلیسی به انگلیسی

• buying and selling of financial assets

جملات نمونه

1. The financial markets are calm at the moment.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی در حال حاضر آرام هستند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی در حال حاضر آرام هستند

2. Times of national turmoil generally roil a country's financial markets.
[ترجمه ترگمان]زمان آشفتگی های ملی به طور کلی بازارهای مالی یک کشور را به خود اختصاص داده است
[ترجمه گوگل]بارهای آشفتگی ملی عموما بازار مالی کشور را تحریک می کند

3. The financial markets have given the thumbs up to the new policy.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی به این سیاست جدید دست یافته اند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی به سادگی به سیاست جدید دست یافته اند

4. There was a frenzy of activity on the financial markets yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز در بازارهای مالی هیجان زیادی وجود داشت
[ترجمه گوگل]دیروز در بازار های مالی دیوانگی فعالیت داشت

5. The financial markets are in tumult.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی آشفته و آشفته هستند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی در حال تکان دادن هستند

6. The financial markets are taking a jaundiced view of the Government's motives.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی دیدگاه jaundiced نسبت به انگیزه های دولت دارند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی از دیدگاه زردآلو از انگیزه های دولت برخوردار هستند

7. Financial markets were in uproar after the crash of the rouble.
[ترجمه ترگمان]پس از سقوط یک روبل، بازارهای مالی در حال آشوب بودند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی پس از سقوط ارزش روبل در حال سقوط بودند

8. The financial markets overreacted to the news.
[ترجمه ترگمان]بازارهای مالی بیش از حد به اخبار واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]بازارهای مالی بیش از پیش به اخبار رسیدند

9. Puzzle number two is that other changes in financial markets were meanwhile making it easier for such principles to apply.
[ترجمه ترگمان]عدد معمایی دو این است که تغییرات دیگر در بازارهای مالی در عین حال برای استفاده از این اصول برای استفاده آسان تر است
[ترجمه گوگل]شماره پازل شماره دو این است که تغییرات دیگر در بازارهای مالی در عین حال ساده تر کردن چنین اصولی است

10. Financial market, the macro-structure of the financial markets is that the organizational structure of the financial markets.
[ترجمه ترگمان]بازار مالی، ساختار کلان بازارهای مالی این است که ساختار سازمانی بازارهای مالی
[ترجمه گوگل]بازار مالی، ساختار کلان بازارهای مالی، ساختار سازمانی بازارهای مالی است

11. The inherent fragility of financial market is caused differently from that of credit market.
[ترجمه ترگمان]شکنندگی بازار مالی به طور متفاوتی از بازار اعتبار ناشی می شود
[ترجمه گوگل]شکنندگی ذاتی بازارهای مالی متفاوت از بازار اعتبار است

12. Government should increase investment quotas to maintain financial market liquidity.
[ترجمه ترگمان]دولت باید سهمیه های سرمایه گذاری را برای حفظ نقدینگی بازار مالی افزایش دهد
[ترجمه گوگل]دولت باید سهم سرمایه گذاری خود را برای حفظ نقدینگی بازار مالی افزایش دهد

13. But with the development of financial market, those with powerful human capital will occupy with easy material capital by individual financing.
[ترجمه ترگمان]اما با توسعه بازار مالی، سرمایه گذاران قدرتمند انسانی با تامین مالی فردی با سرمایه مادی آسان اشغال خواهند شد
[ترجمه گوگل]اما با توسعه بازار مالی، افرادی که دارای سرمایه انسانی قدرتمند هستند با سرمایه گذاری آسان با سرمایه فردی اشغال می شوند

14. They fear it could have an adverse effect on global financial markets.
[ترجمه ترگمان]آن ها نگرانند که این پدیده می تواند اثر زیان آوری بر بازارهای مالی جهانی داشته باشد
[ترجمه گوگل]آنها از آن می ترسند که این امر می تواند تاثیر منفی بر بازارهای مالی جهانی داشته باشد


کلمات دیگر: