کلمه جو
صفحه اصلی

be taken ill

انگلیسی به انگلیسی

• get sick, become ill, be stuck in bed for medical reasons

جملات نمونه

1. She fell ill/was taken ill suddenly.
[ترجمه ترگمان]ناگهان بیمار شد و بیمار شد
[ترجمه گوگل]او بیمار شد و ناگهان بیمار شد

2. She was taken ill suddenly.
[ترجمه ترگمان]ناگهان بیمار شد
[ترجمه گوگل]ناگهان بیمار شد

3. Prime Minister Pavlov had been taken ill with high blood pressure.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر پاول اوف با فشار خون بالا بیمار شد
[ترجمه گوگل]نخست وزیر پاولف بیمار مبتلا به فشار خون بالا بوده است

4. At two years and a half, he was taken ill with pneumonia.
[ترجمه ترگمان]دو سال و نیم، مبتلا به ذات الریه شد
[ترجمه گوگل]در دو سال و نیم او بیمار مبتلا به پنومونی شد

5. She had been taken ill at the weekend and had had to stay behind in Liverpool.
[ترجمه ترگمان]آخر هفته مریض شده بود و مجبور بود در لیورپول بماند
[ترجمه گوگل]او در آخر هفته بیمار شده بود و مجبور بود در لیورپول پشت سر بماند

6. His sister ate one, and was taken ill.
[ترجمه ترگمان]خواهرش یکی را خورد و بیمار شد
[ترجمه گوگل]خواهر او یکی را خورد و بیمار شد

7. Unfortunately, partway through the festivities, Louisa was taken ill with severe pains in her stomach.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در بین جشن و سرور، لوئی زا درد شدیدی در معده اش احساس می کرد
[ترجمه گوگل]متاسفانه، در طول جشن ها، لوییزا با درد شدید در معده اش گرفتار شد

8. Whilst in Fort William she was taken ill with stomach pains.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در فورت ویلیام او با درد معده بیمار شده بود
[ترجمه گوگل]در حالی که در فورت ویلیام او با درد معده گرفتار شد

9. We might imagine a single-seater plane crashing in the desert because the pilot has been taken ill and died.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک هواپیمای seater را در صحرا تصور کنیم، چون خلبان مریض شده و مرده
[ترجمه گوگل]ما ممکن است تصور کنیم یک هواپیما یک محفظه سقوط در بیابان به دلیل خلبان بیمار گرفته شده است و درگذشت

10. Then Mum had cancer and Dad was taken ill at work.
[ترجمه ترگمان]بعد مامان سرطان داشت و بابا سر کار مریض شده بود
[ترجمه گوگل]سپس مادرم سرطان داشت و پدر در بیمارستان بیمار شد

11. When he was taken ill, I ran the news desk.
[ترجمه ترگمان]وقتی مریض شد، من میز اخبار رو بررسی کردم
[ترجمه گوگل]وقتی بیمار شدم، میز میزنم

12. He was taken ill.
[ترجمه ترگمان]مریض شده بود
[ترجمه گوگل]او بیمار شد

13. During the siege of Bristol he was taken ill with the plague and again feared for his life.
[ترجمه ترگمان]در اواخر محاصره بریستول، بیماری او را به ستوه آورده بود و بار دیگر از جان او می ترسید
[ترجمه گوگل]در محاصره بریستول او بیمار مبتلا به طاعون شد و دوباره برای زندگی اش ترسید

14. We were just about to go abroad when our usual nanny was taken ill and was advised not to travel.
[ترجمه ترگمان]ما فقط می خواستیم به خارج برویم وقتی که پرستار usual بیمار شد و توصیه کرد که سفر نکنیم
[ترجمه گوگل]ما فقط در حال رفتن به خارج از کشور بود، زمانی که پرنده معمولی ما بیمار شد و توصیه می شد که سفر نکنید


کلمات دیگر: