(عامیانه) موش و گربه (وضعی که در آن قوی ناتوان را به بازی می گیرد و به دلخواه خود او را ضربه می زند و نابود می کند)
cat and mouse
(عامیانه) موش و گربه (وضعی که در آن قوی ناتوان را به بازی می گیرد و به دلخواه خود او را ضربه می زند و نابود می کند)
انگلیسی به فارسی
موش و گربه
انگلیسی به انگلیسی
• enemies, rivals; rivalry
جملات نمونه
1. The police played an elaborate game of cat and mouse to trap him.
[ترجمه ترگمان]پلیس بازی استادانه بازی موش و گربه بازی کرد تا او را به دام بیندازد
[ترجمه گوگل]پلیس یک بازی دقیق از گربه و موش را به دام انداخت
[ترجمه گوگل]پلیس یک بازی دقیق از گربه و موش را به دام انداخت
2. After three hours of playing cat and mouse, they threatened to open fire on our vessel, so we stopped.
[ترجمه ترگمان]بعد از سه ساعت بازی موش و گربه، آن ها تهدید کردند که بر روی کشتی ما آتش خواهند زد، بنابراین توقف کردیم
[ترجمه گوگل]پس از سه ساعت بازی گربه و موش، آنها تهدید کردند که آتش را در کشتی ما باز کنند، بنابراین ما متوقف شدیم
[ترجمه گوگل]پس از سه ساعت بازی گربه و موش، آنها تهدید کردند که آتش را در کشتی ما باز کنند، بنابراین ما متوقف شدیم
3. Young car thieves enjoy playing cat and mouse with the police.
[ترجمه ترگمان]دزدان جوان خودرو از بازی موش و گربه با پلیس لذت می برند
[ترجمه گوگل]دزدان اتومبیل جوان از بازی گربه و موش با پلیس لذت می برند
[ترجمه گوگل]دزدان اتومبیل جوان از بازی گربه و موش با پلیس لذت می برند
4. Its a cat and mouse game.
[ترجمه ترگمان]این یک بازی موش و موش است
[ترجمه گوگل]یک بازی گربه و موش است
[ترجمه گوگل]یک بازی گربه و موش است
5. You don't have to play these cat and mouse games with your clockwork soldiers.
[ترجمه ترگمان]مجبور نیستی با سربازان your بازی کنی
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید این بازی های گربه و موش را با سربازان سفارشی خود بازی کنید
[ترجمه گوگل]شما مجبور نیستید این بازی های گربه و موش را با سربازان سفارشی خود بازی کنید
6. They played cat and mouse with the Bay, now scrambling for the outside, now sneaking back in.
[ترجمه ترگمان]آن ها بازی موش و گربه را با خلیج بازی می کردند، حالا برای بیرون رفتن تقلا می کنند و حالا یواشکی داخل می شوند
[ترجمه گوگل]آنها گربه و موش را با خلیج بازی کردند، که اکنون برای بیرون زدن است، و اکنون به عقب رسیده است
[ترجمه گوگل]آنها گربه و موش را با خلیج بازی کردند، که اکنون برای بیرون زدن است، و اکنون به عقب رسیده است
7. A game of cat and mouse, Karam is the quest for one man's redemption set in a high-octane emotional thriller.
[ترجمه ترگمان]کرم (کرم)بازی موش و گربه (کرم)تلاش برای نجات یک مرد در یک فیلم مهیج با اکتان بالا است
[ترجمه گوگل]یک بازی گربه و موش، کرام تلاش برای رستگاری یک مرد است که در یک هیجان احساسی با اکتان بالا قرار دارد
[ترجمه گوگل]یک بازی گربه و موش، کرام تلاش برای رستگاری یک مرد است که در یک هیجان احساسی با اکتان بالا قرار دارد
8. Coy girls often like to play cat and mouse with Boys.
[ترجمه ترگمان]دخترهای coy اغلب دوست دارند گربه و موش را با پسرها بازی کنند
[ترجمه گوگل]دختران دختر اغلب دوست دارند گربه و موش را با پسران بازی کنند
[ترجمه گوگل]دختران دختر اغلب دوست دارند گربه و موش را با پسران بازی کنند
9. The police have played cat and mouse with the murderer.
[ترجمه ترگمان]پلیس با قاتل گربه و گربه بازی کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس گربه و موش با قاتل بازی کرده است
[ترجمه گوگل]پلیس گربه و موش با قاتل بازی کرده است
10. The game Hide and Seek refers to a cat and mouse strategy that shifts power back and forth between the hider and the seeker as each of the players takes a turn.
[ترجمه ترگمان]بازی پنهان کردن و جستجو به استراتژی گربه و گربه اشاره دارد که قدرت را به عقب و جلو بین the و جستجوگر تغییر می دهد و هر یک از بازیکنان تبدیل به یک تغییر می شود
[ترجمه گوگل]بازی Hide and Seek اشاره به استراتژی گربه و گربه است که قدرت را به جلو و عقب بین hider و seeker به عنوان هر یک از بازیکنان به نوبه خود است
[ترجمه گوگل]بازی Hide and Seek اشاره به استراتژی گربه و گربه است که قدرت را به جلو و عقب بین hider و seeker به عنوان هر یک از بازیکنان به نوبه خود است
11. The employers and the unions played a cat and mouse game over the proposed pay increases.
[ترجمه ترگمان]کارفرمایان و اتحادیه ها با افزایش حقوق پیشنهادی بازی موش و گربه بازی کردند
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و اتحادیه ها بازی گربه و موش را بیش از افزایش پرداخت پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]کارفرمایان و اتحادیه ها بازی گربه و موش را بیش از افزایش پرداخت پیشنهاد کرد
12. In 1939 they came up with battling cat and mouse Tom and Jerry.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۹، آن ها با تام و تام، تام و جری درگیر شدند
[ترجمه گوگل]در سال 1939 آنها با مبارزه با گربه و موش تام و جری آمدند
[ترجمه گوگل]در سال 1939 آنها با مبارزه با گربه و موش تام و جری آمدند
13. It will be cat and mouse for the majority of the match.
[ترجمه ترگمان]این گربه برای اکثر این مسابقه موش و گربه خواهد بود
[ترجمه گوگل]این گربه و موش برای اکثریت مسابقه خواهد بود
[ترجمه گوگل]این گربه و موش برای اکثریت مسابقه خواهد بود
14. The police played a cat and mouse game with the robbers.
[ترجمه ترگمان]پلیس بازی موش و گربه را با دزدان بازی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس یک بازی گربه و موش با سارقان بازی کرد
[ترجمه گوگل]پلیس یک بازی گربه و موش با سارقان بازی کرد
15. He thought the police were playing some elaborate game of cat and mouse and waiting to trap him.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که پلیس با بازی استادانه موش و گربه بازی می کند و منتظر است تا او را به دام بیندازد
[ترجمه گوگل]او فکر کرد پلیس در حال بازی کردن برخی از بازی های گرانقیمت از گربه و موش بوده و منتظر است تا او را به دام اندازد
[ترجمه گوگل]او فکر کرد پلیس در حال بازی کردن برخی از بازی های گرانقیمت از گربه و موش بوده و منتظر است تا او را به دام اندازد
کلمات دیگر: