کلمه جو
صفحه اصلی

financial aid

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: money provided for college students to help pay bills.

- He applied to the university for financial aid.
[ترجمه ترگمان] او درخواست کمک مالی کرد
[ترجمه گوگل] او برای کمک مالی به دانشگاه رفت

• monetary assistance

جملات نمونه

1. Finally the government weighed in with financial aid.
[ترجمه ترگمان]سرانجام دولت با کمک های مالی سنگینی کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت دولت با کمک مالی به اهمیت پرداخت

2. Financial aid is being provided to the country under the auspices of the International Monetary Fund.
[ترجمه ترگمان]کمک های مالی تحت نظارت صندوق بین المللی پول برای این کشور تامین می شود
[ترجمه گوگل]کمک مالی به کشور تحت حمایت صندوق بین المللی پول است

3. We were always lavish with financial aid in times of crisis.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه در زمان بحران به کمک مالی افراط می کردیم
[ترجمه گوگل]ما در حین بحران همیشه با کمک مالی توانستیم

4. We are moving ahead with plans to send financial aid.
[ترجمه ترگمان]ما با طرح هایی برای ارسال کمک های مالی پیش می رویم
[ترجمه گوگل]ما در حال برنامه ریزی برای ارسال کمک مالی هستیم

5. Financial aid for Britain has been withheld.
[ترجمه ترگمان]کمک های مالی برای بریتانیا متوقف شده است
[ترجمه گوگل]کمک مالی برای انگلیس متوقف شده است

6. More than 55 percent are receiving financial aid.
[ترجمه ترگمان]بیش از ۵۵ درصد کمک های مالی دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]بیش از 55 درصد از آنها دریافت کمک مالی می کنند

7. His officials threatened to withhold future financial aid, or even to freeze existing programmes.
[ترجمه ترگمان]مقامات او تهدید کردند که از کمک های مالی آینده یا حتی متوقف کردن برنامه های موجود خودداری خواهند کرد
[ترجمه گوگل]مقامات او تهدید کردند که کمکهای مالی آینده را ممنوع کرده و یا برنامه های موجود را مهار کنند

8. Are you still receiving financial aid?
[ترجمه ترگمان]آیا هنوز کمک های مالی دریافت می کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز کمک مالی دریافت می کنید؟

9. The Guild receives financial aid from the Council, and relies heavily on the enthusiasm and dedication of its members.
[ترجمه ترگمان]صنف کمک مالی خود را از شورا دریافت می کند و به شدت بر اشتیاق و فداکاری اعضای آن تکیه دارد
[ترجمه گوگل]این انجمن از شورای کمک مالی دریافت می کند و به شدت به اشتیاق و تعهد اعضای آن وابسته است

10. Students must contact the community college's financial aid office for an application.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان باید برای درخواست کمک به دفتر کمک رسانی مالی دانشگاه تماس بگیرند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان باید برای اداره کمک مالی کالج کالج تماس بگیرند

11. It was also agreed that supplementary financial aid would come from the state.
[ترجمه ترگمان]همچنین توافق شد که کمک های مالی تکمیلی از دولت تامین خواهد شد
[ترجمه گوگل]همچنین توافق شد که کمک های مالی اضافی از سوی دولت صورت پذیرد

12. They also want financial aid and technology transfer to be included in binding agreements.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین خواستار کمک های مالی و انتقال فن آوری به توافق های اجباری هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می خواهند کمک مالی و انتقال تکنولوژی در موافقت نامه های مربوطه گنجانده شود

13. There are two openings at the university for financial aid counselors.
[ترجمه ترگمان]در دانشگاه برای مشاوران مالی دو راه وجود دارد
[ترجمه گوگل]دو مشاور در زمینه کمک مالی در دانشگاه وجود دارد

14. First-year students receive all the financial aid needed in order to attend.
[ترجمه ترگمان]دانشجویان سال اول همه کمک های مالی مورد نیاز برای رسیدگی را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان سال اول تمام کمک های مالی مورد نیاز برای شرکت در این مراسم را دریافت می کنند

15. The amount of financial aid offered has become more central to students' decisions about which school to attend.
[ترجمه ترگمان]میزان کمک های مالی ارائه شده به دانش آموزان در مورد این که کدام مدرسه باید در آن شرکت کند، تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]مبلغ کمک مالی ارائه شده، تصمیمات دانشجویان درمورد اینکه مدرسه برای شرکت در آن شرکت می کنند، مهم تر است

پیشنهاد کاربران

کمک مالی


کلمات دیگر: