کشور فنلاند
finland
کشور فنلاند
انگلیسی به فارسی
فنلاند
کشور فنلاند
خلیج فنلاند (شاخهای از دریای بالتیک)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a Scandinavian country between Russia and Sweden.
• republic of finland, country in northern europe
the republic of finland is a country in northern europe. it became independent from russia during the russian revolution and became a republic in 1919. the soviet union invaded finland in 1939 and annexed finnish karelia and the eastern shore of the gulf of finland. martti ahtisaari, of the social democratic party (sdp), became president in 1994. esko aho, of the centre party (kesk or kp), became prime minister in 1990. finland exports timber, pulp, and paper. it is a member of the council of europe and applied for membership of the european union in 1992.
the republic of finland is a country in northern europe. it became independent from russia during the russian revolution and became a republic in 1919. the soviet union invaded finland in 1939 and annexed finnish karelia and the eastern shore of the gulf of finland. martti ahtisaari, of the social democratic party (sdp), became president in 1994. esko aho, of the centre party (kesk or kp), became prime minister in 1990. finland exports timber, pulp, and paper. it is a member of the council of europe and applied for membership of the european union in 1992.
جملات نمونه
1. He has forsaken his native Finland to live in Britain.
[ترجمه ترگمان]او وطنش فنلاند را رها کرده تا در بریتانیا زندگی کند
[ترجمه گوگل]او بومی فنلاند را برای زندگی در بریتانیا ترک کرده است
[ترجمه گوگل]او بومی فنلاند را برای زندگی در بریتانیا ترک کرده است
2. He had pinned up a map of Finland.
[ترجمه ترگمان]او نقشه فنلاند را کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک نقشه از فنلاند را برداشت
[ترجمه گوگل]او یک نقشه از فنلاند را برداشت
3. Not many films are made in Finland.
[ترجمه ترگمان]فیلم های زیادی در فنلاند ساخته نشده اند
[ترجمه گوگل]فیلم های زیادی در فنلاند ساخته نشده اند
[ترجمه گوگل]فیلم های زیادی در فنلاند ساخته نشده اند
4. In that year, Finland came in from the cold and became a member of the EU.
[ترجمه ترگمان]در آن سال فنلاند از سرما وارد شد و عضو اتحادیه اروپا شد
[ترجمه گوگل]در آن سال، فنلاند از سرما آمده و عضو اتحادیه اروپا شد
[ترجمه گوگل]در آن سال، فنلاند از سرما آمده و عضو اتحادیه اروپا شد
5. Sweden borders Norway and Finland.
[ترجمه ترگمان]سوئد با نروژ و فنلاند هم مرز است
[ترجمه گوگل]سوئد در نروژ و فنلاند است
[ترجمه گوگل]سوئد در نروژ و فنلاند است
6. The 9000 model cellular phone is made in Finland, but the technology inside is as American as apple pie.
[ترجمه ترگمان]مدل ۹۰۰۰ تلفن همراه در فنلاند ساخته شده است، اما تکنولوژی درون آن به اندازه پای سیب آمریکایی است
[ترجمه گوگل]مدل تلفن 9000 مدل در فنلاند ساخته شده است، اما این تکنولوژی در داخل آمریکا به عنوان پای سیب است
[ترجمه گوگل]مدل تلفن 9000 مدل در فنلاند ساخته شده است، اما این تکنولوژی در داخل آمریکا به عنوان پای سیب است
7. Finland did not apply to join the EC until 199
[ترجمه ترگمان]فنلاند برای پیوستن به اتحادیه اروپا تا ۱۹۹ مورد درخواست نشد
[ترجمه گوگل]فنلاند تا سال 199 به اتحادیه اروپا اعتراض نکرد
[ترجمه گوگل]فنلاند تا سال 199 به اتحادیه اروپا اعتراض نکرد
8. The famous Finland architect Eliel Saarinen once said: one city is an open book, from which we can find its aim and ambition.
[ترجمه ترگمان]The Saarinen، معمار معروف فنلاند، زمانی گفت: یک شهر یک کتاب باز است که ما می توانیم هدف و جاه طلبی خود را بیابیم
[ترجمه گوگل]معمار مشهور فنلاند، الیل سائرینن یک بار گفت: یک شهر یک کتاب باز است که می توانیم هدف و جاه طلبی آن را پیدا کنیم
[ترجمه گوگل]معمار مشهور فنلاند، الیل سائرینن یک بار گفت: یک شهر یک کتاب باز است که می توانیم هدف و جاه طلبی آن را پیدا کنیم
9. Myssi is well known in Finland for her quirky food column, which is syndicated across the country.
[ترجمه ترگمان]Myssi در فنلاند برای ستون غذای دمدمی اش معروف است، که در سراسر کشور تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]میسی در فنلاند برای ستون غذای خوابیده خود که در سراسر کشور به فروش می رسد، به خوبی شناخته شده است
[ترجمه گوگل]میسی در فنلاند برای ستون غذای خوابیده خود که در سراسر کشور به فروش می رسد، به خوبی شناخته شده است
10. Finland says that it's the first country to make broadband access a legal right.
[ترجمه ترگمان]فنلاند می گوید که این کشور اولین کشوری است که دسترسی باند پهن باند را به یک حق قانونی تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]فنلاند می گوید که این اولین کشور است که دسترسی به پهنای باند را حق قانونی می کند
[ترجمه گوگل]فنلاند می گوید که این اولین کشور است که دسترسی به پهنای باند را حق قانونی می کند
11. China and Finland, China and Russia maintain good relations.
[ترجمه ترگمان]چین و فنلاند، چین و روسیه روابط خوبی دارند
[ترجمه گوگل]چین و فنلاند، چین و روسیه روابط خوب را حفظ می کنند
[ترجمه گوگل]چین و فنلاند، چین و روسیه روابط خوب را حفظ می کنند
12. They plan to immigrate to Finland next.
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند بعد از آن به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند بعدا به فنلاند مهاجرت کنند
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند بعدا به فنلاند مهاجرت کنند
13. It is hoped that Finland will make new contributions to development of China-EU relations during its EU rotating presidency in the second half of this year.
[ترجمه ترگمان]امید است که فنلاند برای توسعه روابط چین و اتحادیه اروپا در دوران ریاست دوره ای اتحادیه اروپا در نیمه دوم سال جاری مشارکت جدیدی داشته باشد
[ترجمه گوگل]امید است که فنلاند در نیمه دوم سال جاری اتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری خود در اتحادیه اروپا به توسعه روابط چین و اتحادیه اروپا کمک کند
[ترجمه گوگل]امید است که فنلاند در نیمه دوم سال جاری اتحادیه اروپا در دوران ریاست جمهوری خود در اتحادیه اروپا به توسعه روابط چین و اتحادیه اروپا کمک کند
14. A commuter train in Helsinki Station, Finland.
[ترجمه ترگمان]یک قطار commuter در ایستگاه هلسینکی، فنلاند
[ترجمه گوگل]قطار رفت و آمد در ایستگاه هلسینکی، فنلاند
[ترجمه گوگل]قطار رفت و آمد در ایستگاه هلسینکی، فنلاند
15. He is under order to leave from Finland.
[ترجمه ترگمان]او برای ترک فنلاند تحت فرمان است
[ترجمه گوگل]او تحت نظارت به ترک فنلاند است
[ترجمه گوگل]او تحت نظارت به ترک فنلاند است
کلمات دیگر: