کلمه جو
صفحه اصلی

beat a retreat


1- (ارتش) زدن طبل عقب نشینی 2- با شتاب عقب نشینی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• withdraw quickly, pull back quickly; withdraw because of defeat

جملات نمونه

1. Appointees interviewed repeated a familiar theme: They all loved their jobs but are beating a retreat without regret.
[ترجمه ترگمان]Appointees با یک موضوع آشنا تکرار شد: همه آن ها شغل خود را دوست داشتند اما بدون احساس تاسف عقب نشینی می کردند
[ترجمه گوگل]مصاحبه کننده های انتصاب مصاحبه ای را با یک موضوع آشنا تکرار کردند همه آنها شغل خود را دوست داشتند، اما بدون تردید پیروی می کردند

2. Then Xiao Wu beat a retreat.
[ترجمه ترگمان] بعدش \"xiao وو\" عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]سپس Xiao وو ضرب و شتم عقب نشینی کرد

3. The emptiness in my mind refused to beat a retreat.
[ترجمه ترگمان]خالی بودن ذهن من از کتک زدن خودداری کرد
[ترجمه گوگل]خالی از ذهن من فراموش نشدنی به عقب نشینی

4. Donot beat a retreat immediately after you should make another attempt to hit it.
[ترجمه ترگمان]Donot بلافاصله پس از اینکه شما باید تلاش دیگری برای ضربه زدن به آن انجام دهید، عقب نشینی را شکست داد
[ترجمه گوگل]Donot بلافاصله پس از یک تلاش دیگر برای ضربه زدن به آن ضربه زد

5. The government beat a retreat, canceling the announced rises in food prices.
[ترجمه ترگمان]دولت عقب نشینی، لغو افزایش اعلام شده در قیمت مواد غذایی را شکست داد
[ترجمه گوگل]دولت از عقبنشینی خود رهایی می بخشد، لغو افزایش اعلام شده در قیمت مواد غذایی

6. Our beat a retreat back to the sofa as if chased by enemy soldiers.
[ترجمه ترگمان]عقب نشینی ما به سوی کاناپه مثل اینکه سربازان دشمن را تعقیب می کند، عقب نشینی کنیم
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم ما عقب رفتن به مبل به نظر می رسد که توسط سربازان دشمن تعقیب می شود

7. There appeared an emergency in front. We must beat a retreat immediately.
[ترجمه ترگمان]در جبهه، یک موقعیت اضطراری پیش آمده بود باید فورا عقب نشینی کنیم
[ترجمه گوگل]در جلوی اضطراری ظاهر شد ما باید بلافاصله عقب نشینی کنیم

8. Objects and fantasy are then used not as a means of venturing out, but to beat a retreat.
[ترجمه ترگمان]سپس اشیا و فانتزی به عنوان وسیله ای برای بیرون رفتن به کار می روند، بلکه برای شکست دادن به آن استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]پس از آن اشیاء و فانتزی به عنوان وسیله ای برای رقابت کردن مورد استفاده قرار می گیرند، اما برای عقب نشینی ضعیف است

9. With the increase in homework, is beginning to feel powerless and times to beat a retreat.
[ترجمه ترگمان]با افزایش تکالیف، شروع به احساس ناتوانی و زمان برای شکست دادن است
[ترجمه گوگل]با افزایش تکالیف، شروع به احساس قدرت و بار برای ضرب و شتم عقب نشینی است

پیشنهاد کاربران

عقب نشینی کردن


کلمات دیگر: