مربوط بودن
bear upon
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• apply to, affect, have an influence on
مترادف و متضاد
Be relevant to
جملات نمونه
1. We must bring all our energies to bear upon the task.
[ترجمه ترگمان]باید تمام قوای خود را صرف این کار کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تمام انرژی هایمان را بر روی این کار تحمل کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تمام انرژی هایمان را بر روی این کار تحمل کنیم
2. They tried to bring pressure to bear upon me.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کردند به من فشار بیاورند تا به من فشار بیاورند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند فشار بر من تحمل کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کردند فشار بر من تحمل کنند
3. How do these findings bear upon our earlier discussion of Zande witchcraft?
[ترجمه ترگمان]این یافته ها چگونه به بحث قبلی ما درباره جادوگری می پردازند؟
[ترجمه گوگل]چگونه این یافته ها بر روی بحث قبلی ما در مورد جادو زدن Zande تاثیر می گذارد؟
[ترجمه گوگل]چگونه این یافته ها بر روی بحث قبلی ما در مورد جادو زدن Zande تاثیر می گذارد؟
4. With all the pressure brought to bear upon them, both President Lincoln and General Halleck stood by me. . . .
[ترجمه ترگمان]با تمام فشارهای وارد شده به آن ها، هم آقای لینکلن و هم ژنرال halleck در کنار من ایستادند
[ترجمه گوگل]پرزیدنت لینکلن و ژنرال هالک با تمام فشارهایی که بر آنها تحمیل شد، با من ایستادند
[ترجمه گوگل]پرزیدنت لینکلن و ژنرال هالک با تمام فشارهایی که بر آنها تحمیل شد، با من ایستادند
5. All sorts of influences are brought to bear upon us every time we turn on the radio or open a newspaper.
[ترجمه ترگمان]هر بار که به رادیو نگاه می کنیم و یا یک روزنامه را باز می کنیم، همه نوع تاثیرات بر ما تحمیل می شود
[ترجمه گوگل]هر نوع تأثیری که هر بار که رادیو را روشن می کند یا یک روزنامه را باز می کند، به ما تحمیل می شود
[ترجمه گوگل]هر نوع تأثیری که هر بار که رادیو را روشن می کند یا یک روزنامه را باز می کند، به ما تحمیل می شود
6. These are matters that bear upon the welfare of the community.
[ترجمه ترگمان]اینها مسائلی هستند که بر رفاه جامعه تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]این ها مسائل است که بر رفاه جامعه تأثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این ها مسائل است که بر رفاه جامعه تأثیر می گذارد
7. By giving me this burning torture to bear upon my breast!
[ترجمه ترگمان]با دادن این شکنجه سوزان بر سینه ام!
[ترجمه گوگل]با دادن این شکنجه سوزان به سینه من!
[ترجمه گوگل]با دادن این شکنجه سوزان به سینه من!
8. All these bear upon him with crushing weight.
[ترجمه ترگمان]این همه خرس با وزن خرد شدن او بر او سنگینی می کنند
[ترجمه گوگل]همه اینها با وزن خرد کننده بر او پوشیده است
[ترجمه گوگل]همه اینها با وزن خرد کننده بر او پوشیده است
9. Fire was brought to bear upon the enemy column.
[ترجمه ترگمان]آتش را به سوی ستون دشمن آوردند
[ترجمه گوگل]آتش به ستون دشمن تحمیل شد
[ترجمه گوگل]آتش به ستون دشمن تحمیل شد
10. How will the new laws bear upon us?
[ترجمه ترگمان]چگونه قوانین جدید بر ما چیره خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]قوانین جدید چگونه به ما تحمیل خواهند شد؟
[ترجمه گوگل]قوانین جدید چگونه به ما تحمیل خواهند شد؟
11. Their genuineness, objectiveness and completeness all bear upon the study of music figures in history.
[ترجمه ترگمان]اصالت، اصالت و کامل بودن آن ها همگی بر مطالعه چهره های موسیقی در تاریخ تاثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]حقیقت، انعطاف پذیری و کامل بودن آنها به بررسی شخصیت های موسیقی در تاریخ می پردازند
[ترجمه گوگل]حقیقت، انعطاف پذیری و کامل بودن آنها به بررسی شخصیت های موسیقی در تاریخ می پردازند
12. Their effect was to compound the difficulty the liberal leadership had in bringing pressure for reform to bear upon the regime.
[ترجمه ترگمان]تاثیر آن ها ترکیب دشواری رهبری لیبرال بود که فشار برای اصلاحات در رژیم را در پی داشت
[ترجمه گوگل]تأثیر آنها بستگی به مشکلاتی که رهبران لیبرال در فشار آوردن به اصلاحات برای تحمل رژیم داشتند، بود
[ترجمه گوگل]تأثیر آنها بستگی به مشکلاتی که رهبران لیبرال در فشار آوردن به اصلاحات برای تحمل رژیم داشتند، بود
13. We have seen in the present chapter that a number of forces bear upon both supply and demand.
[ترجمه ترگمان]ما در این فصل شاهد بوده ایم که تعدادی از نیروها هم به عرضه و هم تقاضا می پردازند
[ترجمه گوگل]ما در فصل فعلی دیده ایم که تعدادی از نیروها بر تامین و تقاضا تأثیر می گذارند
[ترجمه گوگل]ما در فصل فعلی دیده ایم که تعدادی از نیروها بر تامین و تقاضا تأثیر می گذارند
14. 'That was a rare point, Sydney, that you brought to bear upon the identification.
[ترجمه ترگمان]سیدنی، این نکته بسیار نادر بود که تو آن را به فال نیک گرفتی
[ترجمه گوگل]این یک نکته نادرست، سیدنی بود که شما را به شناسایی تحمل کرد
[ترجمه گوگل]این یک نکته نادرست، سیدنی بود که شما را به شناسایی تحمل کرد
پیشنهاد کاربران
تاثیر داشتن/گذاشتن
پرداختن به چیزی، سر و کار داشتن با چیزی
کلمات دیگر: